این عقیده که خانواده یک سیستم است بر کاربرتا لانفی استوار است . برتا لانفی زیست شناسی بود که پدیده های جوهری زندگی را به صورت تمامیتهای فردی به نام ارگانیسیم می دید . وی ارگانیسم را به عنوان شکلی از زندگی ، مرکب از اجزاء و فرایندهای به هم وابسته ای که در تعامل متقابل با هم هستندتعریف می کنند . صاحب نظران اجتماعی بر اساس کار برتالانفی چنین استنباط کردند که تمام سیستمهای زنده ، از جمله خانواده ها طبق مجموعه اصول مشابهی عمل می کنند یعنی آنها از درون به هم مرتبط اند . بنابراین در خانواده ، اعضا پی در پی در تعامل هستند و متقابلاً بر همدیگر موثرند . وقتی در هر یک از اعضاء تغییر یا حرکتی صورت گیرد تمام جوانب خانواده متاثر می شود خانواده یک ارگانیسم زنده است سلامت و توانایی آن برای انجام وظیفه متاثر از سلامت تمامی اعضایش است.
از دیدگاه سیستمها ، خانواده ها دائماً در حال تغییر و جایگزین سازی خویش هستند« تلقی خانواده به عنوان یک سیستم مستلزم تشخیص این نکته است که روابط شکل گرفته میان اعضای خانواده بیش از حد قدرتمند هستند و سرشار از میزان قابل توجهی از رفتار ، هیجان ، ارزشها و نگرشهای آدمی است.
“رویکرد مددکار اجتماعی به خانواده فرد محور نیست ،بلکه سهم هریک از اعضای خانواده در بروز اختلاف را در نظر می گیرد .درواقع برای تعیین و ارزیابی رفتار عضوی از خانواده ،مددکاران اجتماعی به ارزیابی نظام خانواده می پردازند.در فرایند ارزیابی این نظام ،مددکاران اجتماعی همواره ارزش ها و اصول اخلاقی این حرفه را مدنظر دارند .مددکاران اجتماعی رفتار خاص عضویی از خانواده را با توجه به رابطه آن با نوع رفتار سایر اعضای خانواده مطالعه می کنند . در واقع ممکن است رفتار انحرافی یکی از اعضای خانواده ،نشانه ای از نبود سلامت در نظام خانواده باشد.دقیقا مانند هر نظام دیگری که انحراف یک جزء می تواند نشانی از بد کارکردی جز دیگر باشد(بد کارکردی ثانیه شمار در سیستم ساعت می تواند ناشی ازمشکل ساعت باشد)واحد مطالعه مددکاراجتماعی فرد نیست ،بلکه ساختار خانواده و نظاام حاکم بر روابط و مناسباتی است که فرد را در برگرفته است ومی پذیرد که رفتار انحرافی عضوی از خانواده می تواند نتیجه نوع روابط خانوادگی مشکل آفرین باشد.
آزاد دارابی دانشجوی دکتری دانشگاه علامه طباطبائی