کم ننوشته ایم که کار کودکان تحصیل است و هر فعالیت دیگری به جز آن به معنای سوزاندن نسل آینده کشور است؛ کم نگفته ایم که فلان ارگان و یا فلان سازمان در ساماندهی این کودکان کم کاری کرده اند و از اجرای وظیفه صریح خود سرباز زده اند؛و در قبال تمام این گفتن و نوشتن ها از زبان همین قبیل مسئولان کم نشنیده که توان ما اندک است و نمی توانیم آنگونه که باید کار کنیم، ابر و باد و مه و خورشید وفلک درکارند تا عملکرد ما را بد نمایش دهند.
در واقع درحالیکه تنها ۴۶ درصد از کودکان کار تا به حال ساماندهی شده اند این بار معاون بهزیستی استان تهران از معضل ضعف قوانین برای ساماندهی کودکان کار سخن می گوید و معتقد است که دستشان برای حل معمای این چند وجهی بسته است.
ژیلا باقری با بیان اینکه در نقاط آسیبپذیر تهران کودکان به عنوان منبع درآمد و کسب و کار محسوب شده و در خیابانها رها میشوند و باید بعدازظهر هر روز بخشی از درآمد را به پدر خانواده تحویل دهند، تصریح می کند: این خانوادهها هر کدام چهار تا پنج فرزند دارند و هنگامی که وضعیتشان بررسی شده مشاهده می شود که به خاطر استفاده از کودکان، خانواده از درآمد نسبتا مناسبی برخوردار است.
معاون اجتماعی بهزیستی تهران ادامه می دهد : هنگامی که به جداکردن کودک از چنین خانوادههایی تصمیم گرفته شود ضعف قوانین مانع میشوند و در واقع ساماندهی کودکان کار موضوعی چندوجهی است که باید از نظر اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد و این امر از توان یک سازمان و ارگان خاص خارج است.
باقری در ادامه با اشاره به تهدید کودکان کار توسط باندهای توزیع مواد مخدر اظهار می کند : کودکی که در خیابان قرار دارد در برابر انواع آسیبها قرار می گیرد اما کودکانی که در معرض این باندها نباشند آسیب کمتری میبینند و این در حالی است که آن دسته از کودکان که درگیر فعالیتهای باندهای توزیع مواد مخدر میشوند متاسفانه در معرض آسیبهای بیشتری قرار دارند. وی اضافه می کند : حتی مشاهده میشود که این کودکان توسط باندهای توزیع مواد مخدر معتاد میشوند تا کودکان به آنها وابسته شده و از کودکان بیگاری بکشند.
معاون اجتماعی بهزیستی تهران در ادامه با تاکید بر اینکه هیچ علتی را نمیتوان به عنوان علت عمده وجود کودکان خیابانی برشمرد، می گوید: در برخی کودکان فقر علت حضور آنها در خیابان است و اگر خانواده مقداری حمایت شود هیچگاه دیگر کودک به خیابان نمیآید و در برخی موارد دیگر هم فقر فرهنگی خانواده دلیل این موضوع است.
باقری در ادامه درباره نحوه ساماندهی کودکان کار عنوان میکند: وضعیت کودکان ابتدا در یک دوره ۲۱ روزه توسط مددکار و روانشناس بررسی میشود تا با آنان ارتباط برقرار شود و بتوان آدرسی از خانواده شان به دست آورد. وی اضافه می کند : در صورتی که خانواده ساکن تهران باشد وضعیت خانواده بررسی میشود و اگر خانواده فاقد پدر یا پدر موثر باشد تحت پوشش قرار میگیرد و کمکهایی مانند کمک هزینه و ودیعه مسکن در اختیار خانواده قرار میگیرد.
معاون اجتماعی بهزیستی در ادامه می گوید: در صورتی که خانواده توسط سرپرست زن اداره شود به مادر خانواده آموزشهایی داده و شغل خانگی برایش فراهم میشود و از طریق این حمایتها شرایط بازگشت کودک به آغوش خانواده و ساماندهی او فراهم میشود.
باقری با اشاره به کودکان کار شهرستانی نیز اظهار میدارد: این کودکان به همراه یک مددکار به شهرستان خود اعزام و در آنجا تمام فعالیتهای مددکاری و حمایتی لازم انجام میشود و درکلانشهر تهران سه مرکز یا سر، خیام و بعثت مشغول به فعالیت هستند.
وی همچنین اضافه می کند : در صورت پیدا نشدن والدین کودکان به مدت شش ماه به مراکز قرنطینه یا نگهداری موقت بهزیستی ارجاع داده میشوند و در طول مدت اقدامات لازم برای پیدا کردن خانواده موثر انجام میشود و یک مرکز پسرانه و یک مرکز دخترانه نگهداری موقت در تهران وجود دارد.
معاون اجتماعی بهزیستی تهران با اشاره به کودکانی که سرپرست موثری برایشان پیدا نمی شود، اظهار می کند : اگر خانواده موثری پیدا نشد کودک به مراکز شبه خانواده ارجاع داده میشود و تا زمان استقلال در مراکز میمانند.
هزینه فردا را امروز خرج کنیم
در حالی حدود یک میلیون کودک در ایران کار میکنند که ماده ۷۹ قانون کار، اشتغال به کار افراد زیر ۱۵ سال را ممنوع میکند؛ در مجموع ۸۰ درصد کودکان خیابانی، کودکان کار هستند که به علت فقر اقتصادی خانوادهها، مجبور به کار در خیابان هستند و بیشتر آنها در استانهای خراسان، تهران، لرستان و کردستان به سر میبرند.
۹۰ درصد این کودکان دارای والدین هستند، ۸۰ درصدشان مهاجرند که ۴۲ درصد آنها از روستاها و شهرهای دیگر کشور و ۳۸ درصد از کشورهای دیگر آمدهاند و از نظر جنسیت نیز ۷۸ درصد آنها مذکر و در فاصله ۵ تا ۱۸ سالگی قرار دارند.
از مجموع ۲ میلیون کارگاه سطح استان تهران، تنها کارفرمایان ۵۰۰ هزار کارگاه حق بیمه میپردازند؛ خود این اظهارنظر نشان میدهد ۵/۱ میلیون کارگاه فقط در سطح استان تهران وجود دارند که وزارت کار نظارت و کنترلی بر آنها ندارند بنابراین بیشتر کودکان و نوجوانان کارگر زیر پوشش هیچ بیمهای نیستند. ضمن این که در ایران به دلیل غیرقانونی بودن کار کودکان و نیز اشتغال آنها در کارگاهها که جزو مشاغل تعریف شده به حساب نمیآیند، این مساله به صورت پنهان وجود دارد.
حرف آخر این گزارش تنها شکاف طبقاتی، افزایش تعداد خانوادههای بدسرپرست، بیسرپرست و تک سرپرست، افزایش جمعیت، فقر فرهنگی مهاجرت، بیکاری، عدم تامین اجتماعی، حاشیهنشینی، درگیریهای مستمر خانوادگی و اعتیاد و مشاغل کاذب در گسترش این ناهنجاری اجتماعی موثر می داند و بر این حقیقت تلخ برای بار دیگر دامن می زند که معضلات بی پرده ای در انتظار نسل آینده کشور است؛نسل آینده ای که در آینده با نام جرم معرفی می شوند و همین اعتراف نیز نیازمند هزینه های بسیاری برای کنترل است.
شاید از هر لحاظ که بنگریم به صرفه آن باشد که هزینه های مقابله با جرم و پیشگیری از جرم را در راستای ساختن امروز نسل فردا هزینه کنیم.