- پسر جوانی که بعد از قتل یک دختر اقدام به خودکشی کرده بود پس از بهبودی جزییات جنایت را شرح داد.
به گزارش خبرنگار ما، مرد میانسالی روز 18 دی با مراجعه به دادسرای ناحیه 4 تهران با طرح شکایتی از مفقود شدن دختر 32 سالهاش به نام زهرا خبر داد و گفت: «دخترم از دو روز قبل از منزل خارج شده و دیگر برنگشته است.» با ارجاع پرونده بهپایگاه چهارم پلیس آگاهی، تحقیقات از خانواده این دختر آغاز شد. پدر زهرا توضیح داد: «دخترم چندین سال است با یک پسر به نام ابوالفضل دوست است و در ماههای اخیر بین آن دو اختلافاتی بروز کرده و من احتمال میدهم این پسر از دخترم خبر داشته باشد.»در بررسیهای صورتگرفته مشخص شد ابوالفضل در روز 17 دی ماه با خوردن صدها قرص اقدام به خودکشی کرده و در بیمارستان لقمان حکیم بستری شده و هم اکنون بیهوش است.
کارآگاهان در این مدت، اقدام به بررسی خودرو ابوالفضل کردند و متوجه شدند صندلی خودرو وی خونی شده است. ضمن اینکه گوشی تلفن همراه زهرا نیز در خودرو ابوالفضل کشف و مشخص شد دختر جوان به دست پسر موردعلاقهاش کشته شده است. ابوالفضل بعد از به هوش آمدن، توسط کارآگاهان جنایی تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: سال 84 در پایان یک روز کاری در مسیر برگشت از محل کار به منزل، طبق معمول هر روز که مسافر سوار میکردم، زهرا را سوار کردم. او قبل از سوار شدن به من گفت کیف پولش را گم کرده است. من او را تا منزلش رساندم. در مقابل این کار شماره تلفنی بین ما ردوبدل شد. روز بعد با او تماس گرفتم و گفتم برای جبران ضرر مالیای که به دلیل گم شدن کیف به او وارد شده، میتوانم از ادارهمان 200 هزار تومان وام بلاعوض برایش بگیرم. من خیلی زود این کار را کردم و ما با هم دوست شدیم. زهرا دختر نجیبی بود و میگفت به قصد ازدواج به من علاقه پیدا کرده است و در روزهای بعد از من خواست تا برای ازدواج با او پا پیش بگذارم اما بعد از مدتی حس کردم ما برای هم ساخته نشدهایم. حتی در همان موقع این موضوع را با او در میان گذاشتم اما نمیپذیرفت و باز هم برای ازدواج اصرار میکرد. من هر روز از او دور میشدم و او دیوانهوار به من علاقه پیدا میکرد تا جایی که تمامی فامیل و همسایههایمان از این موضوع اطلاع داشتند. این علاقه یک طرفه سالها ادامه پیدا کرد تا جایی که برای خلاص شدن از دست او مجبور شدم کارم را در سازمان تامین اجتماعی رها کنم و در جایی دیگر و به صورت پنهانی کاری دستوپا کنم. او محل کار جدیدم را نیز پیدا کرد و از آنجا هم رفتم و یک خانه مجردی اجاره و کار دیگری پیدا کردم. فقط خانوادهام از محل کار و زندگی جدیدم اطلاع داشتند. حدود دو سال زندگی و کار پنهانی داشتم تا یاد من از سر او بیرون برود اما در این مدت او با آمدن به در منزلمان و ایجاد مزاحمت برای مادر و خانوادهام سعی میکرد آدرس محل کار جدید و منزلم را پیدا کند. متهم ادامه داد: «خانوادهام دو بار از دست زهرا شکایت کردند. او هم یکبار به خاطر اینکه صورتش را زخمی کرده بودم از دست من شکایت کرد. یک روز که در محل کارم سروصدا و آبروریزی کرد داخل ماشینم با سوییچ به صورتش زده بودم. البته زهرا نمیتوانست مرا در زندان ببیند. فقط با این شکایت میخواست تسلیم شوم و به خواسته ازدواج با او پاسخ مثبت بدهم. من فقط چند روز بعد از دوستیمان بیعلاقگیام را به او اعلام کردم که نه تنها اثری نداشت بلکه او با اطلاع از این موضوع با جدیت بیشتری به من علاقه نشان میداد و شاید برای همین از من میخواست تا به خواستگاریاش بروم و با او ازدواج کنم.»ابوالفضل در ادامه اظهاراتش گفت: «حدود یک سال قبل با یک دختری آشنا شدم که پدر و مادرش فوت شده بودند و من او را عقد موقت کردم و در همان خانه و به دور از زهرا با او زندگی میکردم اما جرأت نداشتم مراسم رسمی برگزار کنم. چون میدانستم زهرا جشن عروسیام را خراب میکند. روز حادثه او با من تماس گرفت و گفت فقط به یک شرط حاضر است از زندگیام بیرون برود. حدود ساعت 10 شب من به سمت منزلشان در چهاراه لشکر رفتم. شرطش این بود که من در حضور او با مادرم و سپس با خواهرم دعوا کنم. این اواخر او مشکلات عصبی و روحی روانی پیدا کرده بود و میدانستم دعوا با خانوادهام، بهانه جدیدش است. حدود ساعت یک نیمه شب در حالی که در خودرو نشسته بودیم، جروبحثهایمان بالا گرفت. میخواستم خودم را جدی نشان بدهم و او را بترسانم، از داخل داشبورد چاقویی را درآوردم. زهرا فرمان ماشین را گرفت و داخل ماشین با هم درگیر شدیم. نمیخواستم او را بکشم. با دیدن چاقو درگیریاش جدیتر شد و در همین لحظه تیزی چاقو به گردنش خورد. با اینکه نمیخواستم او را بکشم اما از سر عصبانیت وقتی خونریزی شدید گردنش را دیدم، با چاقو چندین ضربه به او زدم. این درگیری در خیابان شهدای گمنام اتفاق افتاد بعد با جنازهاش به سمت جاده ساوه حرکت کردم. نزدیک عوارضی اتوبان تهران – ساوه، جنازه را زیر یک پل رها کردم. نمیتوانستم باور کنم مرتکب قتل شدهام. تصمیم گرفتم به زندگیام پایان بدهم. در عرض چند دقیقه حدود 450 عدد قرص خوردم و مرا به بیمارستان رساندند.»بنا بر این گزارش، متهم به قتل اکنون در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد. - شرق
استفاده از این مطلب با ذکر منبع بلامانع است