مددکاری اجتماعی مداخله در بحران را جدی بگیریم.
وبسایت تخصصی مددکاری اجتماعی – مددکاری اجتماعی یک حرفه علمی و دانشگاهی و مبتنی بر تجربه و اقدام است. این درست اما،سالهاست که به صورت عمومی تدریس می شود و هیچ امر تخصصی برای این حرفه وجود ندارد. علیرغم گفته های اینجا و آنجا از سوی این و آن، گویی نه کسی توجهی به آن می کند و نه کسی اعتماد به نفس لازم برای شروع دارد.
در سالهای گذشته دانشگاه جامع علمی کاربردی این اعتماد به نفس را یافت که گرایشهایی برای مددکاری اجتماعی تعریف کند و به آموزش آن بپردازد اما از پیش هم معلوم بود که این کار به ویژه در زمانی که دانشگاه های دولتی و آزاد چون کوه نه در پشتیبانی که در جلوی آن قدعلم کرده اند راه به جایی نمی برد. ذات موسسات آموزش عالی علمی کاربردی و اساس آنها هم خود عامل مقاومی برای عدم توفیق این اقدام مهم بود. به همین سبب باوجود آنکه باید نفس اقدام را ستود و قطعا کسانی که از این گرایشها فارغ التحصیل می شوند ممکن است در آینده دستکم برای حفظ نام رشته خود هم که شده برای تخصصی تر شدن بیشتر اقداماتی انجام دهند. اما اصل انتظار از دانشگاه های بزرگ کشور است. در حال حاضر دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و علامه طباطبائی و چند دانشگاه دیگر قدرت اقدام در این راستا را دارند.
حدود یک ماه قبل بهرام عکاشه (پدر زلزله شناسی ایران) اعلام کرد که همه دانشش را به کار گرفته و مطمئن است که حداکثر تا 15 سال دیگر زلزله ای بین 7 تا 8 ریشتر کل تهران را نابود خواهد کرد. وی این قول را بارها تکرار کرده بود که تا پایان عمر تهران و تهرانی ها وقت زیادی نمانده است. همه اصرار عکاشه البته در ابتدای دهه 80 و در دور دوم دولت اصلاحات به ایجاد ستاد بحران انجامید اما تقریبا همه متخصصین این حوزه معتقدند که این ستاد (به ویژه برای تهران) فقط برای ارائه گزارش و خاموش کردن صدای متخصصین است. موضوع انتقال تمام یا بخشی از پایتخت هم با اظهار نظر قاطعی که مسئولین و از جمله آنها رئیس محترم مجلس نمودند عملا برای همیشه منتفی است. امیدی هم به ساخت و سازهای مقاوم و ضد زلزله با وجود این همه فساد اداری که در کشور وجود دارد نیست.
با این وصف، تهران حداکثر تا 1411 تهران نابود می شود و در بهترین حالت بیش از 5 میلیون نفر در جا خواهند مرد و بقیه ساکنین پایتخت هم آنچنان گرفتار عواقب زمین لرزه مثل قحطی و بسته شدن راه ها و فقدان کمکهای امدادی خواهند بود که به زودی بخش بیشتری از آنها در بدترین وضعیت ها می میرند. در این میانه خانواده های فراوانی خواهند بود که در جستجوی عزیزانشان، با چشمان گریان، کوی به کوی و خانه به خانه آوارها را جابه جا خواهند کرد و سازمانهای امدادی با همه کمکهایی که از خارج از کشور خواهد رسید فقط می توانند در هفته های اول جنازه ها را از زیر آوار بردارند و مشکل دفن اجساد را مدیریت کنند و احتمالاً زمانی برای رسیدگی به رخدادهای روانی اجتماعی پیرامون آن نخواهند داشت. اثرات ترومای عاطفی که بازماندگان احتمالی متوفیان، مالباختگان و تمام مردم ایران و بخشی از جهان که با توجه به از کار افتادن شبکه های صداوسیمای داخل تنها از طریق شبکه های ماهواره ای قادر به دنبال کردن اتفاقات خواهند بود آن قدر گسترده و مزمن خواهد بود که شاید نسلها برای رفع آن زمان بخواهد. مددکاران اجتماعی و سیار حرفه های یاورانه چه نقشی در بهبود اوضاع خواهند داشت. چقدر مددکاران اجتماعی آمادگی مواجهه با این بلیه عظیم جامعه بشری را دارد. تجربه زلزله بم و امثال آن چندان امیدوارکننده نیست. در آذربایجان، بوشهر و حتی بم مددکاران اجتماعی حضور داشتند اما بیش از اثرگذار بودن نقش تمرینی و کسب تجربه را ایفا کردند. چند مددکار اجتماعی کارآزموده برای بلای تهران در اختیار داریم. مددکاران اجتماعی که فارغ از درشتی مدرک تحصیلی، بتوانند در تیم مداخله در بحران نقش مهمی ایفا کنند.
شاید برای خیلی ها این وصف شبیه به فیلمهای تخیلی هالیوودی باشد ام برای کسانی که زلزله بم، ورزقان، بوشهر، منجیل یا زلزله بزرگ خراسان را به یاد دارند کاملا قابل باور خواهد بود. اینکه تهران در حال حاضر، قلب کل ایران است و در صورت نابودی تهران، کل ایران از حرکت بازخواهد ایستاد ماجرا را به مراتب وحشتناکتر و لزوم رسیدگی به این امر را بیشتر می کند. قصد ترساندن ندارم اما در تاریخ بشر کم نبودند شهر و آبادی هایی که با وقایع طبیعی کاملاً از صفحه روزگار محو شدند و بخشی از آنها هم در قرآن و اقوال دینی مان برای عبرت ما ذکر شده اند.
این روزها که یک انتخابات پرشور و هیجان و بحث های حاشیه ای آن را گذرانده ایم برای همه ما تلخ است اما قطعا “عشرت امروز بی اندیشه فردا خوش است”. امروز که حداقل تا چهار سال دیگر دولت فعلی برقرار خواهد بود و مجلس امیدگرا و شوراهای اسلامی شهرهای بزرگ کشور هم احتمالاً تا پایان بر مشی امیدو اعتدال و همراهی با دولت خواهند بود جا دارد مددکاری اجتماعی یک اقدام را برای تحول شروع کند.
به نظر می رسد در سال 96 هیچ مانع اداری برای گسترش منطقی و عالمانه مددکاری اجتماعی در دانشگاه ها، حتی دانشگاه های برتر کشور وجود نداشته باشد. از سوی دیگر، دانشگاه ها و مراکز آموزشی معتبری هم هستند که آمادگی خود را برای آموزش دانشجویان مددکاری اجتماعی اعلام کرده اند. همچنین تجربه ای در موسسات آموزش عالی علمی کاربردی برای امر آموزش تخصصی وجود دارد و دولت هم که به نظر می رسد با تدبیر و مدیریت علمی مشکلی ندارد. فقط می ماند کمی همت و جدیت و البته کمی انعطاف از مواضع و دیگرخواهی از سوی مسئولین فعلی دانشکدههای مددکاری اجتماعی کشور. نگران عدم ضرورت هم نباشیم چون به گفته متخصصین زمین شناسی بیش از 90 درصد کشور تحت خطر زلزله است و همه بلایای شناخته شده جهان دستکم یک بار در ایران رخ داده است.
در چنین شرایطی و برای کسب آمادگی برای واقعه بزرگی که قرار است در بازه 15 ساله آتی (از یک ثانیه بعد تا 15 سال) کل کشور را در معرض نابودی قرار دهد پیشنهاد می شود بیاییم برای ایجاد دوره های آموزش آکادمیک مددکاری اجتماعی مداخله در بحران اقدام کنیم. برای این کار نیاز به تولید محتوای آموزشی موثر داریم و کارورزیهای بسیار سنگین. موضوع بسیار جدی است و نیاز به تمرین جدی هم هست. در حال حاضر مداخله در بحران تقریباً هیچ سهمی از آموزش مددکاران اجتماعی ایران ندارند و تنها در همان گرایشهای علمی و کاربردی درس گفته می شوند و آنهم عموماً با مدرسانی که عموماً یا اصلا رشته را نمی شناسند و یا تجربه ای در این راه ندارند. بنابراین این بخش را هم عملاً می توان نادیده گرفت.
در سالهای اخیر ما آموزش مقدماتی مددکاری اجتماعی در تصادفات رانندگی را داشتیم و علی القاعده باید ترسمان از حرفهای کمتر شنیده شده ریخته باشد. این که دیگر چیز جدیدی نیست. مددکاران اجتماعی همیشه باید برای مداخله در بحران آماده باشند. بحرانهای فردی و خانوادگی و اجتماعی. اما مداخله در بحرانهای ناشی از بلایای طبیعی عزمی جدی تر می خواهد.
عقل سلیم حکم می کند مددکاران اجتماعی را برای این رخداد عظیم از همین الان آماده کنیم تا (اگر خودشان زیر آوار نمانده باشند) بتوانند بر عواطف خود کنترل و بر عملکرد خود مدیریت داشته باشند و باری از دوش این نسل بردارند.
تعاملات در فرایند عملی مددکاری اجتماعی در دو شکل اصلی یکی مبتنی بر موضوع و مبتنی بر هدف است و دیگری به منظور تسهیلگری در حل مشکلات مراجعین قرار دارد. در متون علمی اغلب موارد شکل اول از تعامل را تجزیهوتحلیل مینماید. بنابراین، در حالی که تعاریف مختلف مددکاری اجتماعی (دولتی و خصوصی) متأثر از حقوق بشر به ارائه مساعدت و پشتیبانی و جبران خسارت وارده به مراجعین میپردازند، مددکاری اجتماعی برای ارائه یک استاندارد مناسب زندگی، توانمند سازی و یا افزایش فعالیتهای اجتماعی نرمال استو یک متخصص مدد کار اجتماعی در مواجهه با موضوعات موردی جهت تسهیلگری از مفهوم “مداخله ” و ” تأثیر گذاری” استفاده مینماید.
فعالیتهای اجتماعی در عمل مددکاری اجتماعی، بینش و آگاهی متخصص نسبت به وضعیت موجود با هدف دستیابی به تغییر مد نظر در منافع مردم را نشان میدهد. بر این اساس، مددکاری اجتماعی، در هر سطح از فعالیت افراد میتواند بعنوان مداخله گر (مداخله) در وضعیت مراجع ورود پیدا نماید است. مداخلات بهعنوان واکنش عملی کارشناسان به مشکلات اجتماعی و منحرفین اجتماعی است و آنها برای غلبه بر مشکلات طراحی شده است و در این دوره بیشتر فعالیتهای حرفهای مد نظر است.
در مددکاری اجتماعی اعمال مداخلات متعدد در سطوح مختلف آن با توجه به وضعیت خاص مراجع و در تماس مستقیم با آن صورت میگیرد.
ماهیت جهتگیری این مداخلات در جهت اعمال نفوذ بر اساس فعالیتهای متخصصین و تعامل با مراجع است. مداخله بهعنوان یک فرآیند، جهت ایجاد شرایط برای شکوفایی شخص و یا سیستم ظاهر میشود. به یک معنا عملی دقیقتر، جهت اطمینان از اثربخشی در پیشبرد در راستای هدف با استفاده از روشهای مناسب است.
در عمل مددکاری اجتماعی و تاثیرگذاری حرفهای بهعنوان یک فرایند در راه تعامل بین مراجع و متخصص در زیر سیستمهای مختلف از حوزههای اجتماعی، به منظور حل مشکلات و درمان انجام میگردد. برخی از کارشناسان در تعیین درست موضوع اجتماعی، آنرا نشان دهنده تسلط روند تأثیر گذاری بر روی تعاملات و شکلگیری شخصیت انسان و توسعه جامعه میدانند (فرآیند تأثیر گذاری در مددکاری اجتماعی زمانی میتواند مؤثر واقع گردد که پیش نیاز زیر موفق باشد. اول، مددکار اجتماعی باید بتواند به طور مؤثر ذهن مراجع را تحت تأثیر قراربدهد. دوم، مراجع باید قادر به درک این تأثیر باشد.
در عین حال عملکردهای مؤثر عبارتند از:
– میانجیگری درجهت کمک به فرد برای درک و تفسیر از جهان اطراف خودش.
– تحریک پذیری جهت توسعه اعتماد بنفس انسان.
– ارزیابی فرصتها برای رشد شخصی مراجع در کوتاهترین زمان.
– توسعه تفکر انتقادی و خلاق فردی، و غیره
برگرفته از کتاب نظریه های مددکاری اجتماعی. چاپ سوم خارج از کشور. دکتر عوض زاده
دانشمندان آمریکایی میناهان و پیکاس به دنبالیک رویکرد سیستماتیک در مددکاری اجتماعی هستند، که توانایی حمایت از مراجع را داشته باشد (ص ۱۶-۲۷) در این رویکرد، تمرکز بر مراحل تغییر و تعامل است. و این قابل درک است، که کمکهای متنوع به افراد نیازمند میتواند از طریق مداخله چند جانبه کارشناسان متعهد با تکیه بر فعالیت مراجعین ارائه گردد. مداخله به صورت تعاملات هدفمند با افراد و ایجاد روش عملی مددکاری اجتماعی است و ممکن است اقتصادی، حقوقی، پزشکی، روانی اجتماعی اطلاعاتی و متفاوت از آن باشد.
هر تلاشی برای مداخله در مراجع بمنظور غلبه بر مشکل و زدودن آن انجام میگیرد، یعنی تغییر شکل انحراف در شطوح فردی، جمعی و ساختاری است و حل و فصل مشکلات مردم تنها با توجه به ارائه کمک حل نخواهد شد، چراکه افراد که خود به خود نمیتواند در صدد حل مشکلات برآید. از اینرو متخصص با استفاده از دو منبع قادر به انجام مداخله است، اول منابع خارج از شخصی خود و دوم شخصیت و تواناییهای حرفهای ایشان است..
در مرحله اول، ضمانت توسط یک سازمان دولتی یا سازمان خصوصی که صلاحیت حرفهای متخصص را تأیید مینماید و به او اجازه دسترسی مردم به خدمات ایشان را میدهد