آیا می دانید در آزمون امسال کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی تا رتبه 551 مجاز به انتخاب رشته شده است؟
آیا می دانید میانگین درصد دروس برخی افراد مجاز به انتخاب رشته تک رقمی است؟
آیا می دانید عده زیادی از پذیرفته شدگان به صورت نیمه حضوری پذیرش خواهند شد؟
آیا می دانید تعداد قابل توجهی دیگر به صورت مجازی پذیرش خواهند شد؟!
آیا می دانید بیشتر این داوطلبین از رشته های غیر مرتبط بوده و با اصول عملی و حرفه ای مددکاری اجتماعی هیچگونه آشنایی ندارند؟
کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی بیش از یک دهه است که در دو دانشگاه علامه طباطبایی و علوم بهزیستی و توانبخشی ارائه می گردد و در این فاصله از فراز و نشیب معنی داری برخوردار بوده است و با توجه به کاربردی بودن رشته و به منظور رعایت اصل حرفه ای بودن رشته ، پذیرش مددکاری در مقطع ارشد در ابتدای کار صرفا برای دارندگان مدارک مددکاری اجتماعی و خدمات اجتماعی کلید خورده است. و حتی برای انتخاب بهترین افراد جهت ادامه تحصیل ، از بعد داشتن استعدادهای روحی و جسمی و علاقه فردی برای هر دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد از داوطلبین رشته ، مصاحبه های علمی به عمل می آمده است. و با رعایت این شرایط ، باز فارغ التحصیلان از کیفیت آموزشی رشته تحصیلی به واسطه کمبود اساتید خبره و متخصص در ابعاد تئوری و عملی و پایین بودن مطلوبیت فیلدهای کارآموزی رضایت نداشته و اعتقاد به بازنگری در کیفیت آموزش داشته اند.
اما به مرور زمان علاوه بر اینکه به بعد کیفی آموزش توجهی نشد ،به تدریج مصاحبه ورودی نیز حذف و فیلترینگ ورود به رشته نیز به محاق فراموشی سپرده شد و به رغم مقاومت و مخالفت بسیاری از اساتید و صاحبنظران مددکاری، هر داوطلبی با داشتن هرگونه مدرک تحصیلی و بدون در نظر گرفتن شرایط استعداد تحصیلی مددکاری و علاقه مندی و صرفا با اخذ نمره کتبی لازم توانایی ورود به این رشته را پیدا کرده اند و در این میان ضمن اینکه اصل حرفه ای بودن رشته زیر سوال رفته است ، افرادی وارد مقطع ارشد می شوند که بدون داشتن مهارتها و پایه عملی و حرفه ای لازم ، عنوان مدرک مددکاری را به یدک می کشند.و شاید به همین دلیل است که تفاوت معنی داری بین فارغ التحصیلان این رشته با مددکاران تجربی در سازمانهای مختلف دیده نمی شود و مسئولین نیز اصراری بر استفاده از مددکاران اجتماعی به اصطلاح متخصص را ندارند.!
اما امسال با واقعه ای تلختر روبرو شدیم که شاید به عنوان توهینی برای رشته مددکاری اجتماعی می توان قلمداد کرد و آن پذیرش داوطلبین برای رشته مددکاری اجتماعی به صورت مجازی و نیز غیر حضوری در مقطع کارشناسی ارشد است.کسانی که این تز را قبول می کنند مددکاری را به عنوان یک علم صرفا تئوری می شناسند و معتقدند با این روش می توانند مددکار اجتماعی متخصص به جامعه تحویل بدهند.! به این دوستان و طراحان این طرح توصیه می کنم بروند و چند تا کتاب مددکاری مطالعه کرده و بیشتر با رشته مددکاری آشنا بشوند قبل از اینکه با اینگونه طرحها رشته را تا مرز نابودی بکشند.
اگر می توان برای مددکاری مدرک مجازی یا غیر حضوری صادر کرد پس برای جراحان ، پرستاران ، تراپیستها و سایر حرفه ها نیز که پایه عملی دارند نیز می توان عمل مشابه انجام داد!.
رشد و توسعه حرفه مددکاری اجتماعی در دانشگاهها و مراکز آموزشی خاستگاه همه مددکاران اجتماعی این حرفه می باشد ولی هیچ مددکاری رشد غیر کیفی و غیر اصولی مددکاری اجتماعی را بر نمی تابد و ضربه ای مهلک تر از این برای جامعه مددکاری اجتماعی نخواهد بود که یک مشت افراد غیر متخصص و بی علاقه به عنوان مددکاراجتماعی تحویل جامعه بدهیم.
در پایان این مقاله از تمامی مددکاران اجتماعی در خواست دارم در مقابل خدشه دار شدن حرفه ، شغل و به اصطلاحی دیگر زندگی شغلی خود سکوت نکرده و در جهت مطالبات علمی و به حق حرفه خویش پیشقدم گردند. یا علی
امین موحدی
مددکاراجتماعی
(کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی – دانشگاه علامه طباطبایی)
عالی بود.چیکار باید بکنیم
پس در مورد علمی-کاربردی چه می فرمایین استاد؟که حضرات با دو سال و نیم تحصیل عنوان مددکار اجتماعی یدک می کشند بی انکه آنچه لازم است را آموخته باشند؟
و بدتر از آن دوره های پودمانی که به زودی شاهد تولدشان خواهیم بود آن هم به صورت تخصصی در مقطع کاردانی!!!!! مددکاری سالمند و کودک و خانواده که معلوم نیست طی دو سال کدام نظریه و تئوری و تکنیک و مهارت را خواهند آموخت که بدین سرعت تبدیل به متخصص می شوند….
خدا به داد آینده این رشته بی متولی برسد
واقعا از اینکه رشته مددکاری رو انتخاب کردم متاسفم ۴سال زندگیمو خراب کردم الانم که آگهی استخدامارو میبینم بیشتر ناامید میشم به اصطلاح نوشتن مددکار ولی از مشاور و روانشناسی تا هر رشته دیگه انسانی رو پذیرش میکنن اخه اینم شد رشته که حالا حرف از حرفه ای بودنش میزنین؟بهتر نیس به جای شعار دادن که تنها توانایی مددکاراس یه مقدار عمل کنیم؟تا کی با این حرفا که ما حرفه ای هستیم خودمونو گول بزنیم؟بهتره در رشته رو تخته کنن تا کسایی که خودشونو به عنوان استاد این رشته معرفی میکنن شاید به خود بیان
اگر قرار است به قیمت حذف کنکور تمامی اصول و ارزشهای حرفه پایمال گردد بهتر که رشته حذف گردد یعنی اینکه نبود مددکار بهتر از وجود مددکار غیر علمی است
بانظر شما موافقم .مددکاری اجتماعی حرفه مقدسی است.عدم آگاهی نسبت به تقدس این حرفه و عدم شناخت به پیامدهای بی توجهی به اصول و ارزشهای مددکاری اجتماعی قطعا گریبانگیر جامعه خواهد شد. و اینچنین با یستی جوابگوی جامعه انسانی که حفظ کرامت و شان آن به عهده مددکاران است باشیم.
مقاله روشنگرانه ای بود. اما باید به چند مسئله توجه کرد
نخست اینکه، موضوع افزایش ظرفیت دانشگاه ها و در نتیجه رشد تعداد تحصیلکردگان مقاطع مختلف یکی از آیتم های پنهان یکی از مهمترین اسناد بالادستی همه سازمانهای کشور یعنی سند چشم انداز ۱۴۰۴ است که طی آن ایران باید رتبه اول علم و فن آوری را در منطقه و به تعبیری دیگر در ردیف ۲۴ کشور برتر دارای جمعیت بالای ۵۰۰ میلیون نفر باشد. یکی از راهکارهای رسیدن به این هدف، افزایش تعداد دانشجویان، تعداد رشته ها و تعداد مقالات است و دولت ایران، هرکه که باشد موظف است تا تعداد تحصیلکردگان کشور را تا سال ۱۴۰۴ به حد معینی برساند. اما چرا فقط تعداد تحصیلکردگان؟ شاید یکی از توجیهات این باشد که از میان تعداد بیشتری از افراد، طبیعتا تعداد بیشتری نخبه و متفکر قابل استخراج است بنابراین با افزایش میزان ظرفیت ها و در دسترس قراردادن فرصت کسب مدرک برای اکثریت بالقوه می توان تعداد بیشتری متفکر هم انتظار داشت.
مسئله دیگر موضوع افزایش ظرفیت در کل دانشجویان علوم انسانی است. در حال حاضر از میان ۴ میلیون ۳۰۰ هزار دانشجویی که در مراکز مختلف آموزش عالی تحصیل می کنند حدود ۴۷ درصد در رشته های مختلف علوم انسانی حضور دارند که البته در حالت معقول باید این میزان به ۳۷ درصد کاهش پیدا کند. پس چرا به جای کاهش ظرفیت و رساندن سهم علوم انسانی به حد مطلوب اعلام شده، به افزایش بی مهابای آن دست می زنیم سئوالی است که باید کسی از دولت به آن پاسخ گوید.
مسئله سوم، سهم مورد انتظار تولید دانش در رشته های مختلف است. آنچه از فحوای سند چشم انداز بر می آید، بار اصلی تولید علم و دانش و فن آوری بر دوش عالمان و دانشجویان رشته های فنی و علوم پایه گذاشته شده است و از این میان کسی انتظار تولید علم و دانش از علوم انسانی ندارد به طوریکه در سالهای بعد از ۱۳۸۲ (سال ابلاغ سند چشم انداز) زمزه های ضرورت جنبش های نرم افزاری و تغییر ماهیت علوم انسانی به نفع علوم اسلامی و در نهایت ایجاد علوم انسانی نوین بدون نیاز و توسل به متون و دانش های تولید شده غیرایرانی و غیرمسلمانها به میان آمده است . این حرف البته در بسیاری جنبه ها قابل توجه و حتی لازم به نظر می رسد اما از آنجا که نفس این حرف علمی است پس علی القاعده نیازمند سازوکارهای عالمانه است که وظیفه تدوین این سازوکارها بر عهده دانشگاهیان است. بنابراین در شرایط موجود کسی توقعی از تولید در علوم انسانی به گونه ای که مطابق چشم انداز قابلیت رقابت و عرضه به سراسر عالم را داشته باشد ندارد. با این تعبیر می توان سهمی که در چارچوب علوم انسانی بلوکه شده است را می توان به علوم پایه تغییر داد (کما اینکه پیش بینی های چشم انداز نیز بر همین گذارده شده است)
نکته دیگر اما می تواند توجیه این افزایش بی مهابای ظرفیت ها را بدهد. اگر کسی ادعا کند که صاحب تخصصی در رشته های علوم انسانی هستم چه می شود؟ آیا عالم علوم مختلف انسانی بودن، شکل و فرم خاصی دارد؟ آیا مهارت قابل رویتی در این عالم بودن مورد نیاز است؟ چه کسی می تواند در برشهای کوتاه مدت جامعه مضر یا مفید بودن عالمان علوم انسانی را ارزیابی کند؟ اگر یک اتومبیل کار نکند و شما آن را به یک مکانیک بسپارید، چقدر طول خواهید کشید تا متوجه میزان استادی آن مکانیک بشوید؟ اگر به درد یا بیماری دردناکی مبتلا شوید و به پزشک مراجعه کنید چه مدت طول خواهید کشید تا حاذق بودن یا ناشی بودن پزشک بر شما مسلم شود؟ بنا، نجار، راننده، مهندس، شیمیست، طراح، کارگردان و هنرمند یا هر پیشه ور دیگری بلافاصله پس از عرضه کار خود یا در نهایت چند روز پس از آن ناگزیر است مسئولیت آنچه که انجام داده و اشتباهات احتمالی کارش را پذیرفته و بدان پاسخ گوید یا در صدد جبران آن برآید. اما اگر کسی فلسفه را بد فهمیده باشد، نظریه های جامعه شناسی را جابجا خوانده باشد، چیزی از روانشناسی، ذهن، روابط اجتماعی و مسائل مختلف دیگر نداند چطور؟ شاید هرگز کسی به دنبال کیفیت کار او نگردد. چگونه ثابت می کنیم که جلسات پی در پی مشاور و روانشناس که پشت درهای بسته برگزار می شود موثر بوده است یا خیر؟ کارآیی برنامه های بلند مدت و میان مدت مدیران یک سازمان و برنامه ریزان استراتژیک یا عملیاتی آن با گذشت چه مدت می تواند مورد ارزشیابی قرار بگیرد؟ و سئوال مهمتر اینکه چه کسی صلاحیت بررسی این کیفیت را دارد؟ وقتی نظریات و عملیات ارزشیابی کیفیت به آسانی و با انگ تولید غیر بودن قابل کتمان اند، وقتی آنهمه تولیدات حیطه مدیریت، روانشناسی، جامعه شناسی، فلسفه و حتی تاریخ و الهیات را می توان در پناه برخی توجیهات از اساس زیر سئوال برد، وقتی می توان با استنادهای نابجا از توصیه های کلان و تقلیل گزاره های رهنمودی و راهبردی به جملات عملیاتی و قابل تعمیم در همه جا به همین آسانی هر مانعی را در راه ارزشیابی از میان راه برداشت، چه امید و اصلا چه اعتراضی می توان به عمل آورد؟
مددکاری اجتماعی حرفه بسیار ظریف و شریفی است و تلازم آن با مسائل و موضوعات حساس اخلاقی آن را بیش از هر حرفه دیگری در حیطه های مختلف انسانی و فنی لایق توجه می سازد. اما به این هم توجه کنیم که ابزارهایی که می توانند در مواقع مقتضی توجیه کننده هدفهای گروه های خاصی قرار بگیرند قابل اصلاح نیستند. تا زمانی که هر نقدی را به بهانه ارتباط غیرمستقیم و بعضا مبهم با اسناد بالادستی و رهنمودهای کلان کشوری می توان به شدت سرکوباند، جایی برای نقد و اعتراض باقی نمی ماند. مدلی که در ایجاد فله ای رشته های دانشگاهی و افزایش فله ای و بی تمایز ظرفیت پذیرش مراکز آموزش عالی اجرا می شود در بسیاری از برنامه دیگر نیز پیش گرفته شده و از قضا مورد استقبال عموم مردم هم واقع شده است. توجه به اهداف کوتاه مدت و بی رغبتی به آینده جامعه سکه رایج امروز ایران است. اگر بتوان رای را به ۲۰۰۰ تومان خرید، انتظار اینکه بتوان نهایتا با کمی هزینه بیشتر مدرک را و دانش را و حتی آینده را خرید چندان بعید نیست.
با این توصیفات بنده پیشنهاد می کنم قبل از تصمیم برای واکنش جزیره ای به اتفاقاتی از این دست، نشستی برای جریانی از وقایع اینچنینی که در حال وقوع است برگزار کنیم و در این نشست از کسی که چنین سیاستی را در وزارت علوم در پیش گرفته بخواهیم ما را توجیه کند که در درجه اول، افزایش سهم علوم انسانی در ظرفیت های دانشگاهی آنهم در شرایطی که پیش بینی های کارشناسی موجود از جمله مصاحبه مدیر کل دفتر نظارت و ارزیابی وزارت علوم (خبرگزاری ایرنا- کد خبر: ۸۰۰۸۷۱۱۲ تاریخ: ۳۱/۰۱/۱۳۹۱ ) می بایست لااقل ده درصد از رقم فعلی کاسته شود با چه هدفی صورت می گیرد. بعد از آن به ما توضیح دهد که آیا دولت بین شیمی و فیزیک و مهندسی عمران فرقی قایل می شود. بین چشم پزشک و متخصص مغز و اعصاب چطور؟ اگر قائل به عدم تفاوت و تمایزند که ما راه دیگری در پیش بگیریم اما اگر تفاوتی می بینند برای تفاوت رشته های مختلف علوم انسانی چه معیاری دارند. اگر تفاوتی نیست پس چرا رشته های مختلف را ایجاد کرده است. اگر بین فلسفه و جامعه شناسی و روانشناسی و مدیریت صنعتی و یا مددکاری اجتماعی و تاریخ والهیات تفاوتی نیست آیا اصراف بیت المال نیست که همه اینها را مجزا تبلیغ می کنیم. یادمان باشد که هر تصمیم اشتابهی که میگیریم و هر اقدام نادرست که می کنیم علاوه بر حق الناس، حق الله را هم زایل می کنیم.
مددکاران اجتماعی هم مانند بقیه حرفه ها و رشته ها باید بدانند چه می خواهند. یادمان باشد وقتی در مواقع بریدن سر رشته های مختلف سکوت می کنیم و وقتی هر دلسوزی را با این برچسب که یکی از مدارج تحصیلی اش را با عنوانی غیر از مددکاری اجتماعی/ خدمات اجتماعی طی کرده است از خود می رانیم و غیرخودی می خوانیم باید به این توجه کنیم که پتکی سنگین برداشته بر سر خود می کوبیم به قول مولانا “بر سر شاخ بن می بریم”. دید مددکاران اجتماعی باید اجتماعی باشد نه مددکاری یا خدماتی. سئوال من این است که چرا نسبت به رواج و شیوع استفاده از مدلی که به نظر من اسامی ای مثل ” ده خود را بچسب نه آینده خود را ” یا “جان جان خودم” را می توان برای آن انتخاب کرد، سر در لاک خاموشی کردیم و الان که همه یاران یکی یکی رفتند و صداکننده ای نمانده اعلام وجود می کنیم. اگر بنا بر احترام به تخصص هاست همه تخصص ها را باید از این قصابی نجات داد. اگر تعداد زیادی روانشناس، روانپزشک یا مشاور بی کیفیت داشته باشیم می توانیم تیم ورک تشکیل دهید؟ آیا بیشتر رنج نخواهید برد اگر شما آموزش مناسب دیده باشید و سایر همکاران شما بی آموزش مناسب در کنار شما قرار بگیرند؟
پس پیشنهاد من اینست که شعارمان را از “زنگ خطر برای مددکاری اجتماعی” فراتر برده و به “زنگ خطر برای آینده کشور” تغییر دهیم.
با تقدیر از نقد عالمانه استاد یزدانی که از دیدی گسترده و جامعتر ، تحلیل جمیع موضوعات علوم انسانی را کانون توجه قرار داده اند.
سلام و خسته نباشید.متاسف و پشیمونم که این رشته رو انتخاب کردم.در ابران هیچ ارزشی نداره.هیچ .یک هیچ بزرگ…….
من به خود میبالم و مفتخرم که درچنین رشته ای تحصیل کرده ام . بزرگترین افسوسی که وجود دارد این است که پس از پایان طرح که بهترین دوران برای آزمایش افراد لایق است به راحتی نیروهایی که در این دوران تجربه کسب کرده اند و حرفه ای شده اند کنار گذاشته می شوند . چه بسیار مددکارانی که در پایان طرحشان با تمام شایستگی و تخصص خانه نشین شدند وکسی توجهی نکرده است .واقعا کسانی باید در این شته تحصیل کنند و ادامه بدهند که عشق به این حرفه در وجودشان موج بزند نه کسانی که قصد گرفتن مدرک و حرام کردن امکانات را دارند.
در این جا در آستانه ولادت امیر المومنین علی (ع) وروز مددکار این روز را به همه زحمتکشان و عاشقان این حرفه تبریک میگویم . امیدوارم شاهد روزی باشیم که به حرفه مان آنطور که شایسته است بها داده شود .
سلام.روزتون مبارک
همه ی مددکارا قطعا با علاقه این رشته رو انتخاب کردن چون همه با رتبه هایی که داشتیم میتونستیم بالینی یا رشته ها ی دهن پر کن دیگه ای بخونیم اما…. حالا این اساتید ما هستن که باید به این انتخاب و علاقه ی ما احترام بذارن ولی ما همه شاهد اختلاف همیشگی اساتید دانشگاه علوم بهزیستی شاهد و علامه هستیم البته علامه که دیگه چیزی به اسم استاد نداره و لی اولین قدم اینه که استادامون اینقد منم منم نکن بابا به خودشون بیان به خاطر برخی منافع شخصی به اسم میز!!!مارو هم فدا نکن.
سلام
عجب آشفته بازاری دررشته مددکاری وجودداره مارو باش که به عشق اینکه این رشته می تونه مشکلات مردم روکم کنه ودرداشنای مردم هستش وازکودکان مان گرفته تاکهنسالان مامی توانند به اینه رشته وافرادی که دراین رشته فعالیت میکنندامیداوار باشند.اما…زهی خیال باطل.بگذریم دوستان.من اگه خداقسمت کنه ولایق باشم یکی از اون افرادی هستم که امسال قراروارد این رشته بشه.برایتان بگم که من این رشته روانتخاب کردم چون تمام مشکلات منو وامثال منوپوشش میده.مشکلاتی ازجمله.فقر-بیکاری-تک والدیی-طلاق-اعتیادو…
حالا بماند که هنوز وارد این رشته نشده ام مثل اینکه قرارهستش بایک سراب روبروبشوم واز آنهمه حرف ها ی خوب خبری نیست جزاینکه خودمددکاران دارای مشکلات فلج کننده ای هستند.من پیشنهاد میکنم اساتیدعزیز به خودرشته مددکاری توجه کنند ومشکلات دوستان را رفع کنندتاآنها بتوانند مشکلات مردم را رفع کنندوگرنه با این روند یک دورباطل راطی می کنیم.
با تشکر شکرالله پارسامهر
سلام من خودم در مقطع کارشناسی دارم مهندسی کامپیوتر میخونم و هیچ علاقه ای به این رشته ندارم ! در چند سال اخبر هم با ان جی او ها و خیریه های مختلف کار کردم یا دورادور در ارتباط بودم و حس میکنم علاقه به این رشته دارم ! حالا نمیفهمم این که بخوام رشته ی مددکاری اجتماعی رو برای ارشد انتخاب کنم چه مشکلی داره؟؟
دوستان سلام ، بهتره که گپ مون رو با یه مثال شروع کنم.
میگن وقتی حضرت ابراهیم خلیل الله رو با منجنیق تو آتیش پرت کردن، حضرت در در حال پرت شدن ، حشرات ، قورباغه و پرنده هارو دیدن . بعد ازاینکه آتش به گلستان تبدیل شد ، ملکه و ریس آونها رو رو احضار کرد و ازشون درباره حضورشون پرسید . پادشاه مورچه ها گفت ، ای پیامبر ، پرندگان و خزندگان آب می اوردند ، ولی چون نمیتوانستند نزیدک آتش شوند آب را به ما میدادند . ما هم دهانمان را پر میکردیم و روی آتش میریختیم ،.
.پیامبر تاملی نمودند و پرسیدند ، مگر این کوه آتش با اب دهان شما مورچه ها خاموش می شود ؟ پادشاه مورچه ها گفت ، یا رسول الله ، ما بیش از این در توان نداشتیم ، وبه وظیفه خود عمل نمودیم ، تا در آن جهان در برابر خدای خود پاسخگو نباشیم
احال ای عزیزانی که رشته مقدس مددکاری را انتخاب کردید یا میکنید ، این رشته خیلی سختی داره ، ولی باید تمام تلاش خدمونو بکنیم ، حتی برای نجات یک نفر
سلام من فارغ التحصیل کارشناسی رشته مشاوره هستم. سوالم اینه که میتونم ارشد مددکاری بخونم؟
با سلام . مطابق آیین نامه های وزارت علوم جنابعالی در مقطع کارشناسی ارشد تمامی رشته های علوم اجتماعی از جمله مددکاری اجتماعی ادامه تحصیل کنید
با سلام..من رشته ی کارشناسیم روانشناسی هست…میتونم واسه کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی بخونم؟ادامه تحصیل توی این رشته چ جوریه؟ی جا میگن بازار کار خوبی داره..ی جا میگن اصلاااا آینده نداره
با سلام برای ادامه تحصیل در رشته های علوم انسانی طبق قوانین محدودیتی وجود ندارد
من کارشناسی علوم تربیتی فرهنگیان ترم اخرم ،ارشد مددکاری شرکت کردم عاشق این رشتم ،توانایی شو دارم و میدونم ان شالله موفق میشم ،چون استرس کار رو ندارم و خودم معلمم فقط به خاطر عشقم میخوام وارد این رشته بشم .
سلام من ی سوال دارم من کاردانی گردشگری خوندم حالا بنظرتون برای کارشناسی به جای گردشگری مددکاری خانواده بخونم؟؟
با سلام امکان ادامه تحصیل در رشته مددکاری در دانشگاههای علمی کاربردی میسر می باشد