آوازه عشق لیلی و مجنون را کمتر کسی است که نشنیده باشد. عشقی که نماد وفاداری و تعهد به معشوق است. داستانی که هر کسی را شیفته خود می کند.
طبیعتا هر کسی دوست دارد در زندگی اش عشقی شبیه لیلی و مجنون را تجربه کند. فرض کنید کل افراد جامعه شبیه لیلی و مجنون به یکدیگر عشق بورزند. آیا دیگر طلاق وجود خواهد داشت؟ آیا خیانتی در جامعه صورت خواهد گرفت؟
متاسفانه نه تنها هیچ نشانی از عشق لیلی و مجنون در جامعه وجود ندارد بلکه قلب های جوانان تبدیل به ترمینال عشق شده است و روابط عشاقانه افراد مدام تغییر می یابند.
چه بسا افرادی هستند که همزمان با چند نفر رابطه عاشقانه داشته و زندگی شان داستانی شبیه به عشق لیلی و مجنون که هیچ، بلکه عشق مغموم است.
غریزه جنسی خصیصه ذاتی ما آدم هاست. این غریزه در سال های بلوغ کم کم شدت می یابد و گرایش آن بیشتر به سمت جنس مخالف است. اوایل غریزه جنسی به صورت مرورهای ذهنی، خیالات و کنجکاوی ها درذهن نوجوان نمایان می شود و بعد از مدتی نوجوان تصمیم می گیرد دست به تجربه عملی ذهنیات خود بزند.
نوجوان اولین تجربه عاطفی و احساسی خود را به دور از چشم والدین و با کمی ترس و ابهام شروع می کند و رابطه رمزآلودی را رقم می زند.
حالا نوجوان هنگام صحبت کردن بین دوستان، برگ برنده ای دارد و همه مجذوب صحبت های عاشقانه او می شوند. حالا دیگر پوشش ظاهری و رسیدن به تیپ و قیافه، وقت زیادی از او می گیرد.
بیشتر وقت خود را با کسانی سپری می کند که هم فکر وی هستند و آن ها هم از رابطه او حمایت می کنند و یا مثل خودش با جنس مخالف رابطه دارند و یا بدشان نمی آید که از این روابط داشته باشند.
بلاخره مدتی چند ماهه از رابطه عاطفی وی می گذرد و گویی غبار عادت بر رابطه شان نشسته است و رابطه وی با دوستش(جنس مخالف) دیگر برایش لذت بخش نیست. کم کم رابطه شان سرد می شود و دعوا و قهرها شروع می شود.
نوجوان در ذهن خود این احتمال را می دهد که نمی توان به آینده این رابطه امیدوار بود، پس بهتر است جایگزینی را فراهم کند. مقدمات دوستی دیگری شکل می گیرد و باز این سیکل تکراری اتفاق می افتد.
بعد از مدتی انگار خود نوجوان به این درک رسیده است که رابطه عاطفی وی مدت زمان خاصی دارد و به همین دلیل هم خیلی حاضر نیست از خودش مایه بگذارد و بیشتر تلاش خود را صرف کسب لذت می کند و طرف مقابل را عروسکی چند ماهه می بیند.
هر از چند گاهی گذشته را مرور می کند و شمار کسانی که با آن ها دوست بوده است دقیقا نمی داند. بعضی وقت ها وی از خیانت هایی که در حق دوستانش کرده است احساس عذاب وجدان می کند و بعضی وقت ها هم از بلاهایی که سر عشق های قدیمی اش آورده است دلش خنک می شود.
در بعضی موارد هم هنوز بدلیل جدایی از دوستانش افسوس می خورد.
متاسفانه فرایند بیان شده قسمت بسیار کوچکی از روند زندگی بسیاری از نوجوانان و جوانان ما است. نوجوان و جوانان باید بدانند که عشق تنها شهوت یا صمیمیت نیست.
فاکتورهای تکمیل کننده عشق شامل صمیمیت، شهوت و تعهد است. متاسفانه در بیشتر مواردی که افراد درگیر مسائل عاطفی می شوند عنصر شهوت و در بعضی موارد صمیمیت بر عامل تعهد چیره می شود و رابطه از سیر طبیعی خود خارج می شود.
قطعا تعدد تجربه اینگونه روابط، اثرات نامطلوبی در زندگی آینده فرد به جا می گذارند که می توان به بی اعتمادی، لذت طلبی، دروغ گویی، خیانت، طلاق عاطفی، بیماری های افسردگی و …. اشاره کرد.
امیر مغنی باشی منصوریه- مددکار اجتماعی
هم دانشگاهی عزیز مطلبتان خوب بود
باتشکر بخاطر حسن انتخاب موضوعتون ب عنوان یک ممد کار اجتماعی خوشحالم ک بالاخره شخصی پیدا شد ک حداقل ب این موضوع اشاره ای داشته باشه چون این روزا این چیزها دیگه برای اشخاص امری عادی و بدیهی شده چون زشتی اشتباهات از میان رفته و انسانیت جای خودش رو ب غریزه داده شاید هممون فراموش کردیم ک ب چ دلیل انسان خوانده میشیم تعهد تو اصل نوین امروز آخرین فکریه ک ب ذهن جوان های ما میرسه صرفا بخاطر اینکه اونقدر محدودیت داشتن ک فکر میکنن تعهد هم یک جور محدودیته غافل از اینکه دنیا ب صورت خیلی غیر عادی انعکاس رفتارهای خودمون رو ب خودمون برمیگردونه متاسفانه بحث و گفتمان در این رابطه زیاده اما شنونده بسیار کم بازهم تشکر بدلیل حسن انتخاب موضوعیتون خوشحالم ک هنوزم اشخاصی هستند ک ب دنبال انسانیتها قدم برمیدارند موفق و کامیاب باشید در تمام عرصه ها