بسیاری از زنان بدسرپرست و بیسرپرست در دنیای خاکستریشان به دنبال سرپناه و راهی هموار برای ادامه زندگیشان هستند و به خاطر اعتیاد، از کارافتادگی، زندانی شدن یا مرگ شوهر سرپرستی خانواده را به دوش میکشند و با مصائب و مشکلات فراوانی روبهرو میشوند.ای کاش در جامعه پناه و پناهگاهی برای صدها هزار زن بیسرپرست که با آبرومندی زندگیشان را اداره میکنند وجود داشته باشد تا در نبود همسر و در تنهایی، احساس امنیت و آرامش بیشتری داشته باشند.
شوک: متأسفانه قانون مدون و مشخصی در جهت حفظ و حمایت از اینگونه زنان و دختران بیسرپرست نداریم و به همین دلیل دیده میشود که برخی از آنها بهخاطر امرار معاش و اداره امور افراد تحت تکفل خود تن به کارهای پستی میدهند و مرتکب جرم و خلاف نیز میشوند
زن انگشتان پینه بسته و چروکیدهاش را بههم گره کرده بود و دستانش میلرزید و معلوم بود سالهای طولانی است که از دستهایش کار کشیده است. نگاهش رنگ غم گرفته بود و چهره تکیده و اندوهگینش خبر از سالهایی میداد که زندگیاش را با سختی گذرانده است. او که در سنین جوانی بار مسئولیت شوهر معتاد و تنپرورش را روی شانههای نحیفش تحمل میکرد از فراز و نشیب زندگیاش میگوید: پس از گذشت حدود 6 سال زندگی مشترک با شوهرم مجبور شدم به تنهایی فرزندانم را بزرگ کنم و برای فراهم کردن مخارج زندگی به کارگری در خانههای مردم بپردازم. همسر معتادم به جای همراهی با من دائم دستور میداد، ناسزا میگفت و کتکم میزد و چارهای جز تحمل نداشتم، با تلاش فراوان خرج تحصیل دختر و پسرم را فراهم کردم. طولی نکشید که همسرم به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر مرد. تقدیرم غم و ماتم و سیاهی بود و بیشتر از همه نگاههای ترحمآمیز و بدبینانه اطرافیان دل من و فرزندانم را آزار میداد.
زن میانسال که با یادآوری خاطرات گذشته بغض راه گلویش را بسته بود، لبخند محزونی زد و ادامه داد: با همه سختیها و فراز و نشیبهای زندگیام خوشحالم که توانستم با پاکدامنی فرزندانم را تربیت کنم و حالا که خوشبختی آنها را میبینم خدا را شاکرم. اما ای کاش در جامعه پناه و پناهگاهی برای صدها هزار زن بیسرپرست که با آبرومندی زندگیشان را اداره میکنند وجود داشته باشد تا در نبود همسر و در تنهایی، احساس امنیت و آرامش بیشتری داشته باشند.
دنیای خاکستری بیوهها
بسیاری از زنان بیوه در دنیای خاکستریشان به دنبال سرپناه و راهی هموار برای ادامه زندگیشان هستند و به خاطر اعتیاد، از کارافتادگی، زندانی شدن یا مرگ شوهر سرپرستی خانواده را به دوش میکشند و با مصائب و مشکلات فراوانی روبهرو میشوند. نگاهی به آمار ثبت احوال نشان میدهد که به عنوان نمونه در 10 ماه اول سال گذشته 108 هزار و 455 مورد طلاق در کشور رخ داده است و این آمار نشان میدهد که هزاران زن به این ترتیب تنها و بیسرپرست شدهاند، زنانی که بیشترشان برخلاف مردها شانس دوباره ازدواج را نداشتهاند.
آسیب پذیری زنان تنها
سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی، زنان بیسرپرست را از اقشار آسیب پذیر جامعه میداند و میگوید: آنها گاهی از سوی خانواده و جامعه در معرض تهدید و آزار و اذیت قرار میگیرند و در اداره زندگی خود و فرزندانشان با مشکلات فراوانی روبهرو میشوند.
وی اضافه میکند: بیکاری، گرایش به مواد مخدر، افتادن در دام کلاهبرداران و باندهای تبهکاری نمونهای از آسیبهای اجتماعی است که برخی از آنها را به تیرهروزی میکشاند. فضای مجازی نیز یکی از تهدیدات برای زنان به حساب میآید چرا که گاهی زندگی آنها با افتادن در دام فریبکاران شبکههای اینترنتی یا سایتهای همسریابی به خطر میافتد.
خوداشتغالی زنان
افسر افشارنادری، کارشناس اجتماعی در این خصوص میگوید: مشکلات فراوانی بر دوش زنان بیسرپرست سنگینی میکند که مهمترین آنها تربیت فرزندان، تحمل بحرانهای اقتصادی و آسیبهای اجتماعی دیگر است. فرزندان نیز در چنین خانوادههایی بیش از دیگران در معرض خطر هستند چرا که نظارت پدر بر اعمال آنها وجود ندارد و مادر هم درگیر تأمین مخارج و گذران زندگی است و نمیتواند در تربیت فرزندان موفق شود.
کارشناسان معتقدند: مسائل اقتصادی مهمترین عامل بحرانساز برای این گروه از زنان پس از طلاق به شمار میآید، چراکه حدود
٧١ درصد زنان مطلقه و بیوه باید فرزند یا فرزندان خود را سرپرستی کنند و تنها ١6 درصد از آنان شاغل و بقیه بیکار هستند، به همین دلیل آنها به حمایت بیشتری از سوی دولت نیاز دارند.
طبق سرشماری سال90، تعداد خانوارهایی که توسط زنان و دختران خودسرپرست اداره میشود به 2میلیون و 550هزار خانوار میرسند، در حالی که این تعداد زنان در سال 85 یک میلیون و 660هزار نفر بوده و حدود 10سال قبل یک میلیون و 200هزار خانوار بودند که این آمار روند رو به افزایش زنان بیسرپرست را نشان میدهد. عمدهترین دلیل افزایش این تعداد خانوار ناشی از بالا رفتن آمار طلاق در کشور و مرگ مردان بیش از زنان است. بر پایه آمار و اسناد سازمان آمار در سال 90 جمعاً، 874 هزار و 792 واقعه ازدواج در مقابل 142 هزار و 841 واقعه طلاق در کشور به ثبت رسیده است (نسبت ازدواج به طلاق: 1/ 6 بودهاست) که اگر این آمار را با سال 89 قیاس کنیم، با رشد 1/ 4 درصدی طلاق و کاهش 9/ 1 درصدی ازدواج روبهرو خواهیم شد؛ این آمار نشان میدهد هر روز بر تعداد زنان بیوه و سرپرست خانوار افزوده میشود چرا که بسیاری از زنان مطلقه یا شوی مرده به تنهایی اداره زندگیشان را برعهده میگیرند و تعداد بسیار کمی از آنان فرصت ازدواج دوباره را پیدا میکنند.
تغییر نگرش به زنان بیوه
افسر افشار نادری میگوید: نگرش و دیدگاه بسیاری از افراد جامعه نسبت به زنان تنها تاثیر بسزایی در نوع زندگی آنها دارد، مثلاً وقتی زنی از همسرش جدا میشود یا با مرگ شوهر تنها میماند با نگاههای آزاردهنده اطرافیان روبهرو میشود اما اگر این نگاههای تحقیرآمیز و باورهای غلط، کمرنگ شود اینگونه زنان بهراحتی میتوانند بیشتر در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند و حتی فرصت بیشتری برای ازدواج دوباره به دست بیاورند، چرا که بر اساس سنتهای غلط، بسیاری از والدین مخالف ازدواج جوانان با زنان بیوه هستند.پروندههای مطرح در دادگاهها و مراکز پلیس نشان میدهد گاهی برخی از زنان سرپرست خانوار به دلیل شرایط نامطلوب اقتصادی-اجتماعی برای گذران زندگی در دام گروهها و باندهایی میافتند و به تکدیگری، قاچاق مواد مخدر و… میپردازند تا از این طریق مخارج زندگیشان را تأمین کنند. بسترسازی اجتماعی و اجرای طرحهایی در خصوص حرفهآموزی به زنان و کودکان توسط مراکز فنی و حرفهای میتواند امکانات و فرصتهایی برای این قشر آسیبپذیر فراهم آورد تا آنها با اشتغال پایدار زندگی سالم و مفیدی را در پیش گیرند چرا که زندگی سالم حق ذاتی هر انسانی است.
روانشناسان معتقدند زنان بدسرپرست و بیسرپرست از لحاظ روحی و جسمی نیز بسیار آسیبپذیر هستند و به همین دلیل باید در جامعه شرایطی فراهم شود تا زنان تنها یا سرپرست خانوار کمترین آسیب روانی را ببینند. بسیاری از آنها به سختی روزگار میگذرانند و فشارهای اقتصادی برایشان غیرقابل تحمل است. این زنان که با پاکدامنی سعی در گذران زندگی دارند اگر از حمایت نهادهای دولتی و سازمان بهزیستی برخوردار نشوند، عرصه برایشان تنگ میشود.
آمار ولادت و فوت میان زنان و مردان
آمار ثبت احوال کشور نشان میدهد مرگ و میر مردان نسبت به فوت زنان رو به افزایش است. به عنوان مثال در دی ماه سال گذشته 33هزار و148 واقعه فوت ثبت شده است که حدود 3هزار نفر از مردان بیشتر از زنان فوت شدهاند. در حالی که به عنوان نمونه در سال 88 در قبال یکصد زن فوت شده 122 مرد جان سپردهاند.
مرکز پزشکان ایران شایعترین علل مرگ مردان ایرانی را بیماریهای قلبی و عروقی عنوان کرده است که به طور کلی این نوع بیماری در میان مرگ و میرها بیشترین تلفات را نشان میدهد.
طبق بررسیهای انجام شده فشار خون بالا، کلسترول، اضافه وزن، عدم تحرک، مصرف ناکافی سبزی و میوه و مصرف دخانیات به ترتیب نقش بیشتری در ابتلا به بیماریهای قلبی داشتهاند. تحقیقات این مرکز نشان داده است که مرگ مردان در حوادث و سوانح مختلف نیز بیش از زنان است.
بررسی این آمارها نشان میدهد که در کشور ما تعداد زنان بیسرپرست روز به روز در حال افزایش است و به همین دلیل باید به اینگونه خانوادهها توجه بیشتری شود.
حمایت قانونی از زنان
عبدالصمد خرمشاهی، وکیل دادگستری میگوید: متأسفانه قانون مدون و مشخصی در جهت حفظ و حمایت از اینگونه زنان و دختران بیسرپرست نداریم و به همین دلیل دیده میشود که برخی از آنها بهخاطر امرار معاش و اداره امور افراد تحت تکفل خود تن به کارهای پستی میدهند و مرتکب جرم و خلاف نیز میشوند.
باید مراکز مشخصی جهت حمایت از زنان بیسرپرست از سوی دولت و شخصیتهای حقوقی دیگر ایجاد شود تا به امور اینگونه زنان پرداخته شود. کمبود یا نبود اینگونه مراکز منجر به بروز مشکلات بسیاری در جامعه شده است.
وی برای حل این مشکلات میگوید: در وهله اول باید قوانین مشخص و مدونی در این خصوص تدوین شود و سپس گامهای اساسی و اصولی در جهت حمایت از زنان و دختران بیسرپرست برداشته شود، در غیر این صورت همچنان با مشکلات عدیده روبهرو خواهیم بود که خود عامل معضلات دیگری در جامعه است.