کمتر کسی را می توان یافت که دانشجو و یا فارغ التحصیل علوم اجتماعی بوده و با نام فرامرز رفیع پور غریبه باشد. و بی شک دو کتاب ارزشمند وی به نامهای” آناتومی جامعه ” و ” توسعه و تضاد” نقش چشمگیری در علاقه مندی بیش از حد دانشجویان به رشته تحصیلی خود داشته است…
فرامرز رفیعپور (زادهٔ ۱۳۲۰ در تهران)، نویسنده و جامعهشناس ایرانی است . او استاد جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران است. وی از برجستهترین جامعهشناسان ایران میباشد و از او با عنوان پروفسور یاد میشود.وی در سال ۱۳۸۹ به عنوان چهره ماندگار جامعهشناسی برگزیده شد.
وی دارای دکترای علوم اجتماعی از دانشگاه هوهنهایم اشتوتگارت، فوق دکترای روش تدریس از دانشگاه کاسل ایالت ویتثنهاوزن، و درجه پروفسوری در جامعهشناسی توسعه روستایی از دانشگاه هوهنهایم است.
زندگینامه
در سال ۱۳۲۰ در تهران زاده شد.
تحصیلات
در سال ۱۳۳۹ دیپلم دبیرستان را در تهران گرفت.در سال ۱۳۴۵ مدرک کارشناسی در رشتهٔ کشاورزی و در سال ۱۳۴۷ کارشناسی ارشد در رشتهٔ «اقتصاد اجتماعی کشاورزی» را از دانشگاه هوهنهایم آلمان دریافت کرد.دکترای علوم اجتماعی را در سال ۱۳۵۲ از دانشگاه هوهنهایم اشتوتگارت و دکترای روش تدریس را در سال ۱۳۵۳ از دانشگاه کاسل ویتثنهاوزن گرفت.در سال ۱۳۶۶ توانست درجهٔ Habilitation (رساله پروفسوری) در «جامعهشناسی توسعه روستایی» را از دانشگاه هوهنهایم اشتوتگارت بگیرد.
سوابق علمی
پس از دریافت درجهٔ پروفسوری از دانشگاه هوهنهایم اشتوتگارت در سال ۱۳۶۶، تا سال ۱۳۸۳ در این دانشگاه تدریس کرد و هم زمان در دانشگاه شهید بهشتی نیز با سمت استادی مشغول تدریس شد. در سال ۱۳۶۷ (۸۹ ـ ۱۹۸۸) استاد مدعو دانشگاه ویسکانسین – مدیسون آمریکا بود.
در سال ۱۳۷۱ استاد نمونه دانشگاه شهید بهشتی و در سال ۱۳۷۵ به عنوان استاد نمونه مؤسسات آموزش عالی ایران انتخاب شد. در سال ۱۳۷۹ عضو کمیسیون علوم انسانی شورای پژوهشهای کشور، در ۱۳۸۲ عضو هیأت ممیزه دانشگاه شهید بهشتی، و در ۱۳۸۴ به عضویت شورای دانشگاه شهید بهشتی در آمد.
از ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۵ رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی بود و در ۱۳۸۶ به سرپرستی کمیته علوم اجتماعی شورایعالی برنامهریزی در آمد. وی عضو پیوستهٔ فرهنگستان علوم ایران، عضو شورای پژوهشی فرهنگستان علوم ایران، عضو شورای پژوهشی فرهنگستان علوم پزشکی ایران، عضو هیأت ممیزه مرکزی علوم انسانی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، عضو هیات امناء پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بودهاست.
وی از سال ۲۰۰۵ برای بار دیگر، به استادی دانشگاه هوهنهایم در اشتوتگارت آلمان در آمد.هماکنون در گروه علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی نیز با سمت استادی مشغول تدریس است.
دیدگاهها و نظریات
دو کتاب «توسعه و تضاد» و «آناتومی جامعه» وی در جامعهٔ دانشگاهی علوم اجتماعی ایران مورد توجه قرار گرفتند.
در کتاب «توسعه و تضاد» به تحلیل یکی از مشکلات پیچیده وقت ایران یعنی شناخت موانع رشد علمی در کشور و نیز ارائه طریقهایی برای برون رفت از آن میپردازد. این کتاب که حاصل ۱۲ سال تحقیق و زحمت مداوم وی بیان شدهاست در جایگاه نقاد سیاستهای توسعه در ایران، آن را موجب به هم زدن تعادل اجتماعی، افزایش نابرابری، تغییر ارزشها و پیدایش انواع مسائل و معضلات اجتماعی میداند. به عقیده وی این نابرابری باعث تغییر سریع ارزشهای معنوی به سوی ارزشهای مادی و بسط سودجویی و فردگرایی شده و نهایتاً رضایت اجتماعی و وحدت ملی را مورد تهدید جدی قرار دادهاست. او در این کتابها درباره مکانیزم تغییر هنجارها، از دو مقطع (مقطع «انقلاب و دوران جنگ» و دیگری «بعد از پایان جنگ و دوران توسعه») که در آنها هنجارها و ارزشهای اجتماعی دگرگون شدند، سخن راندهاست.
وی درباره مکانیزم این تحول و تغییر هنجارها و ارزشهای اجتماعی به یک طیف پنجگانه اشاره کرده که در این فرآیند ایفای نقش میکنند: نوآورها، زودپذیرها، اکثریت زودپذیر، اکثریت دیرپذیر و در نهایت دیرپذیرها. او سپس به نوآورها و اکثریت زود پذیر و زودپذیرها اشاره کرده و یادآور میشود: «افراد ردههای بالای اجتماع چیزهایی را که برایشان امتیاز و مزیت است، تبلیغ میکنند و به آنها بها میدهند و زودپذیرها، برای آن که از این قافله عقب نمانند، آن را میپذیرند» و این جریان ادامه مییابد تا آن نمودارقوسی هر جا به ماکزیمم رسید، هنجارها و ارزشهای اجتماعی متناسب با آن پیدا میشود.
کتاب «آناتومی جامعه» مقدمهای بر جامعهشناسی کاربردی میباشد. وی در این کتاب کوشیدهاست مفاهیم و قانونمندیهای جامعهشناسی را مطرح سازد، با این تفاوت که در این نوع نابرابری جدید، اکثر گروهها با کاهش درآمد روبرو هستند و قشر متوسط در حال تقلیل است. این قالب نابرابری جدید، تغییر سریع ارزشهای معنوی به سوی ارزشهای مادی، سودجویی و فردگرایی را در جامعه گسترش داد و ملاحظات اجتماعی، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و نظم اجتماعی و نهایتاً رضایت اجتماعی و وحدت ملی را مورد تهدید جدی قرار داد.
«کندوکاوها و پنداشتهها»، مقدمهای بر روشهای شناخت جامعه و تحقیقات اجتماعی است و وی در این کتاب «روشهای قابل اطمینان» دستیابی به شناخت به عنوان عنصر اساسی «دانش» را مطرح میسازد که میبایست در مورد جامعهشناسی پیاده شود.
«جامعه روستایی و نیازهای آن» پژوهشی بود که فرامرز رفیع پور در ۳۲ روستای استان یزد انجام داد، روشهای ساخته و پرداخته این پژوهش مورد استقبال محافل علمی آلمان نیز قرار گرفت و این کتاب از مهمترین کتابهای پژوهشی است که در دوره معاصر در عرصه جامعهشناسی روستایی نوشته شد.
آثار علمی
کتابها
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۷۰ (۱۳۶۴). جامعه روستایی و نیازهای آن: پژوهشی در ۳۲ روستای برگزیده استان یزد. تهران: شرکت سهامی انتشار. چاپ سوم.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۷۲. سنجش گرایش روستائیان نسبت به جهاد سازندگی و عوامل مؤثر بر آن: پژوهشی در سـه استان: اصفهان، فارس و خراسان. تهران: مرکز تحقیقات روستایی، وزارت جهاد سازندگی.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۷۵. جامعه، احساس و موسیقی: کوششی در جهت آغاز یک بررسی جامعهشناختی از اثرات سازنده و مخرب موسیقی در ایران. تهران: شرکت سهامی انتشار.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۷۵. وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزشهای اجتماعی: پژوهشی درباره تأثیر فیلمهای سینمایی، سریالها تلویزیونی، ویدئو، روزنامه و تبلیغات. چاپ اول، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد، چاپ دوم، ۱۳۷۸. تهران: نشرفر.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۷۶. توسعه و تضاد: کوششی در جهت تحلیل علل پیدایش انقلاب اسلامی و مسایل اجتماعـی ایران. تهران: دانشگاه شهید بهشتی. چاپ چهارم، ۱۳۷۹، تهران: شرکت سهامی انتشار.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۷۸. آناتومی جامعه: مقدمهای بر جامعهشناسی کاربردی. چاپ دوم، ۱۳۸۰. تهران: شرکت سهامـی انتشار.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۷۸. آنومی یا آشفتگیهای اجتماعی: پژوهشی درباره پناسیل آنومی. تهران: شرکـت سروش.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۷۸. کارایی بیمارستانها: مقایسهای در سه بیمارستان دولتـی، خصوصی و آموزشی. تهران: بشیر.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۸۰ (۱۳۶۰). کندوکاوها و پنداشتهها: مقدمهای بر روشهای شناخت جامعه و تحقیقات اجتماعی. تهران: شرکت سهامی انتشار. چاپ یازدهم.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۸۱. موانع رشد علمی در ایران. تهران: شرکت سهامی انتشار.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۸۲. تکنیکهای خاص در علوم اجتماعی. تهران: شرکت سهامی انتشار.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۸۳. علوم انسانی در ایران نگاهی از بیرون و درون. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۸۶. سرطان اجتماعی فساد. تهران: شرکت سهامی انتشار. برگزیده جشنواره فارابی به عنوان کتاب سال ۱۳۸۶.
Rafipoor, Faramarz. ۱۹۷۴: Das “ Extension and Development Corps “ im Iran. Eine empirische Untersuchung zur Feststellung effizienzrelevanter Faktoren und Beziehungen. Saarbruecken: SSIP,۱۹۷۴.
Rafipoor, Faramarz. ۱۹۸۹ Beduerfnisse und Beduerfnisdynamik in der Entwicklungsplanung: Eine empirische Analyse zur Erarbeitung praxisrelevanter Ermittlungsmethoden in der Provinz Yasd/Iran. Frankfurt a.M: Campus, ۱۹۸۹.
مقالات علمی
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۶۹. «روش مشاهده در علوم اجتماعی»، پژوهشنامه علوم انسانی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی. شماره ۵، ص ۱۴۵ ـ ۱۲۰.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۷۰. «تحلیل محتوا ـ روش تحقیق در وسایل ارتباط جمعـی»، پژوهشنامه علوم انسانی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی. شماره ۶، ص ۱۳۵ ـ ۶۴.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۷۸. «تغییر ارزشها در آیینه سینما و مطبوعات». نامه پژوهشی. سال ۴ شماره ۱۴ و ۱۵، ص ۳۰ ـ ۵.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۸۳. «جهانی شدن، سرمایهگذاری خارجی و نابرابری درآمد»، نامه فرهنگستان علوم فصلنامه علمی و فرهنگی. شماره ۲۴ و ۲۵.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۸۳. «عناصر زیربنایی جامعه ایران: نظام ایلی، دولت ستیزی و ساختار فئودال»، پژوهشنامه علوم انسانی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی. شماره ۴۱ و ۴۲.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۸۴. «در تضاد دین و علم»، فرهنگستان علوم ایران (به مناسبت بزرگداشت استاد دکتر مهدی بهادری نژاد).
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۸۵. «آفریقای جنوبی در گذر زمان»، پژوهشنامه علوم انسانی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی. شماره ۵۲.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۸۶. «جامعه آفریقای جنوبی: هماهنگی یا تضاد»، پژوهشنامه علوم انسانی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی. شماره ۵۳.
رفیعپور، فرامرز. ۱۳۸۶. «دولت و ملت در آفریقای جنوبی: حکومت سیاهان و رفتار سیاسی سفید و سیاه»، مجله علوم انسانی دانشکده ادبیات. تهران: دانشگاه تربیت معلم، شماره ۵۸، ویژهنامه علوم اجتماعی (شماره ۴).
Rafipoor, Faramarz. ۱۹۸۸: Die Grenzen und Moglichkeiten der Methoden empirischer Sozialforschung in den Laendern der Dritten Welt. Versuch einer allgemeinen Orientierung und ihre Konkretisierung auf der Basis der Erfahrungen im Iran. In: Social Strategies: Forschungsberichte Vol. ۲, No.۳, ۱ – ۴۰.
Rafipoor, Faramarz ۱۹۹۲: “Der beduerfnisorientierte Ansatz in der Beratung: Theoretische Konzepte und Praktische Anwendungs – moeglichkeiten“ Pp. ۲۲۷- ۲۳۶. In: Volker Hoffmann (ed.): Beratung als Lebenshilfe: Humane Konzepte
fuer eine laendliche Entwicklung. Weikersheim: Margraf ۱۹۹۲.
منبع:ویکی پدیا
ارسال مطلب : فرانک شکارچی ( ک ارشد پژوهش علوم اجتماعی)
به نقل از وب سایت تخصصی علوم اجتماعی