به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، انسانها هر روز زندگیشان را با صحنههای مختلف و گاه متفاوتی آغاز میکنند.
شاید دیدن بعضی از این صحنهها در ابتدا عجیب و دلخراش باشد اما به مرور با تکراری شدن آنها، شاید دیگر در چشمان مردم عادی جلوه کند.
آقا گل بدم؟ خانم فالتون رو بگیرم؟ توروخدا یه دعا ازم بخر، و جملاتی از این قبیل، هر روز نه تنها در گوش من و شما که در نقطهنقطه خیابانها و چهارراههای شهر شنیده میشود.
مسیر همیشگی محل کار تا خانه را از خیابان بوعلی طی میکنم و کودکانی را میبینم که با در دست داشتن وسایل کار، در مسیر حرکت رهگذران ظاهر میشوند تا شاید بتوانند روزی آن روزشان را درآورند.
در ایام سال برخی از کودکان با در دست داشتن بستههای آدامس، فال، دعاهای جیبی، چیپس و پفک، دستمال، گل و دیگر اقلام اقدام به فروش کالاها و کسب درآمد اندکی برای خود میکنند اما کار کودکان زیر سن قانونی در روزهای تابستان به مراتب افزایش مییابد.
بعضی از این کودکان در ایام تابستان برای سرگرمی و گذران اوقات فراغت خود با تهیه وسیله و کالایی در سطح معابر شهر برای خود کسب و کار اندکی را برپا میکنند که به اندازه پول توجیبی و در برخی مواقع بیشتر درآمد دارند.
بعضی از کودکان برای زندگی خود برنامه دارند و هر سال با تعطیلی مدارس و آغاز تابستان به همراه پدر بر سر کار رفته و یا اینکه در مراکز فنی برای فرا گرفتن حرفه و کسب درآمد وارد بازار کار حرفهای میشوند.
برخی هم که خانوادههای ضعیف دارند و در بعضی موارد بیسرپرست هستند برای گذراندن زندگی اقدام به دستفروشی و بساط کردن کالا در سطح معابر میکنند.
کودکان بیسرپرست و بدسرپرستی هم وجود دارند که از تحصیل بازماندند و از سنین خردسالی برای تأمین معاش خود مجبور به کار هستند البته بیشتر به دنبال تکدیگری میروند.
برخی از کودکان بیسرپرست که خانه و زندگی مشخصی ندارند توسط افراد سودجو برای تکدیگری در مکانهای مشخصی مستقر میشوند و یا دیده شده که زنان سرپرست خانوار کودک خود را به افراد سودجو در قبال دریافت وجهی ناچیز اجاره میدهند.
دستمزد اکثر کودکان کار توسط افراد سودجو پایمال میشود و این کودکان برای اینکه مکانی و سرپناهی داشته باشند از حقوق انسانی خود چشمپوشی میکنند.
برخی از کودکان دارای خانواده هستند اما به خاطر شرایطی که در خانواده حاکم است از خانه فرار میکنند و در خیابانها پرسه زده و گرفتار تکدیگری شده و در بعضی موارد به سمت بزهکاری و اعمال خلاف گرایش میشوند.
برای آشنایی بیشتر با کودکان کار در همدان با برخی از این کودکان همکلام شدم که در ذیل به آنها اشاره میشود:
علی 13 ساله که ساکن حصار دیزج در خیابان بوعلی است، در گفتوگو با فارس میگوید که با تهیه یک ترازو و گرفتن وزن مردم پول به دست میآورد.
علی ادامه میدهد: پدرم کارگر روزمزد است و برخی از روزها سرکار نمیرود و بیکار است.
وی ادامه داد: من کلاس دوم راهنمایی هستم با تعطیلی مدارس برای تهیه لباس و کفش پاییزم با ترازویی که تهیه کردم میآیم خیابان بوعلی و روزانه مبلغی کار میکنم و این پولها را روی هم جمع میکنم و در آخر تابستان پول کمی میشود که میتوانم با آن وسایل مدرسه را تهیه کنم.
در ادامه در یکی از پارکهای شهر با عزیز که 15 سال دارد آشنا شدم او میگوید: من از سه سال پیش از خانه بیرون آمدم و دیگر برنگشتم.
وی افزود: از روزی که خودم را شناختم پدرم معتاد بود و سر کار نمیرفت و مادر بدبختم تمام هزینههای زندگی را با کار کردن در خانه افراد ثروتمند کار میکرد.
عزیز ادامه داد: سه سال پیش که پدرم خمار بود مادرم را کتک زد و خواهر کوچکم خیلی ترسید و به خاطر همین عصبانی شدم و پدرم را زدم و بعد از آن از خانه بیرون آمدم و دیگر برنگشتم.
وی اضافه کرد: در طول این سه سال گذشته در شهرهای مختلفی با کارگری زندگی خود را گذارندم هر چند خیلی از صاحبکارانم، پولم را ندادند.
این نوجوان 15 ساله ادامه داد: از دو سال پیش نیز به همدان آمدم و اینجا با چند نفر از بچهها که مثل خودم از خانه فرار کردند آشنا شدم و با هم زندگی میکنیم.
از او پرسیدم چقدر درس خواندی؟ جواب میدهد: من مدرسه نرفتم و بیسوادم و همه بدبختی خودم و خانوادهام به خاطر اعتیاد پدرم است.
او در ادامه با بیان اینکه بعضی روزها به علت نداشتن پول مجبور شده گدایی کند ابراز داشت: همیشه به کودکی مثل من کار نمیدهند و اگر هم کار بدهند فقط در حدی حقوق میدهند که شکممان را سیر کنیم.
از او میخواهم که دوستان دیگرش را به من معرفی کند اما از این کار امتناع کرد با عزیز خداحافظی میکنم اما خیلی از حرفهای دیگری که زد و در گزارش نیامده روحم را آزار میدهد و از صمیم قلب برای او و همه فرزندان ایران آرزوی زندگی سالم را میکنم.
احمد 15 ساله در یک مغازه تعمیر موتور ماشین در چاپارخانه کار میکند و با بیان اینکه به کار نیاز دارد ابراز داشت: پدرم دو سال پیش در یک تصادف از دنیا رفت و من ماندم سه خواهر و مادرم و برای تأمین معاش آنها با اینکه دانشآموز خوبی بودم درسم را رها کردم و در این مغازه مشغول شدم.
وی اضافه کرد: صاحبکارم وقتی شرایط من را فهمید از روز اول با توجه به اینکه شاگرد بودم حقوق ماهانه بر اساس قانون کار پرداخت میکند و امسال قرار گذاشتیم که از اول پاییز درسم را در مدارس شبانه ادامه دهم.
احمد در ادامه با اشاره به اینکه برای آینده باید برنامهریزی کرد و نمیتوان بدون برنامه کار کرد ابراز داشت: گاهی اوقات درآمد یک دستفروش بیشتر از یک نفر کارگر در محیطهای فنی است اما من چند سال دیگر در کارم استاد میشوم و میتوانم به صورت مستقل مغازه باز کنم و میزان درآمدم را افزایش دهم.
وی در ادامه با بیان اینکه وقتی کاری برای مردم انجام میدهم احساس شادمانی میکنم گفت: خواهرانم همه درس میخوانند و امیدوارم روزی برسد که همه آنها دانشگاه بروند و برای خودشان کسی بشوند.
یک دختر 12 ساله که نمیخواهد اسمش فاش شود و در پارک مردم چیپس و پفک میفروشد، میگوید: پدر ندارم و با مادرم و برادر کوچکترم در یک خانه اجارهای در منطقه اسلامشهر زندگی میکنیم.
وی ادامه داد: من درس نمیخوانم و همیشه در پارکها چیپس و پفک میفروشم و با فروش آنها هر روز باید پولی را که درآوردم به مادرم بدهم.
این دختر در ادامه با اشاره به اینکه برای گذران زندگی مادرم به عنوان خدمتکار در منازل دیگران کار میکند بیان داشت: پدرم معتاد بود و دو سال پیش مادرم از او طلاق گرفت و از آن به بعد پدرم را ندیدم و روزهایی که خانه بود همه ما را اذیت میکرد.
اگر در شهر گشتی بزنیم کودکان کار را به وضوح مشاهده میکنیم که هر کدام از آنها به دلایل مختلفی در سطح خیابانها اقدام به دستفروشی میکنند و وقتی پای درد دل آنها مینشینی بعضی از آنان حرفهایی دارند شنیدنی!
طبق قوانین کار و حمایت از حقوق کودکان زیر 18 سال که هنوز به سن قانونی نرسیدند کار این افراد به هر نحوی ممنوع است و دستگاههای حمایتی با دخالت در امور آنها این کودکان را در برابر آسیبهای کار حمایت میکنند.
در ادامه با معاون اجتماعی بهزیستی استان همدان گفتوگویی را ترتیب دادم که در ادامه به شرح ذیل میآید:
*بازگشت 172 کودک خیابانی به آغوش خانواده
جمشید شیریان با بیان اینکه طبق تعریف سازمان ملل متحد کودکان زیر 18 سالی که در خیابان کار میکنند به عنوان کودکان خیابانی مطرح میشوند اظهار داشت: در این صورت تعداد کودکان بسیار زیاد میشود اما اگر منظور کودکان بی سرپرست باشد تعداد آنها محدود است.
وی ادامه داد: بهزیستی از کودکانی که مددکاران میتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند حمایت میکند، چون این کودکان به صورت خودمعرف به سازمان وارد میشوند.
معاون اجتماعی بهزیستی استان همدان ابراز داشت: ما کودکان کار را جمعآوری نمیکنیم بلکه کار ما در برخورد با کودکان خیابانی جذب است به این معنا که کودک خیابانی مایل به استفاده از خدمات بهزیستی، خود به ما مراجعه میکند.
وی افزود: خیلی از کودکان تمایلی به استفاده از خدمات ما ندارند و یا برخی از آنها از پوشش مددکاری خارج هستند و با این اوصاف آمار دقیقی از کودکان خیابانی وجود ندارد.
شیریان اضافه کرد: در سال گذشته تعداد 172 مورد کودک خیابانی را در بهزیستی پذیرش و به آنها خدمات حمایتی را ارائه کردیم که سن آنها به طور میانگین بین شش تا 18 سال هستند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه همه این کودکان پسر هستند و ما دختر خیابانی نداریم تصریح کرد: خدمات تخصصی مددکاری اجتماعی، شناسایی منابع اجتماعی مانند خانواده، ساماندهی و خدمات روانشناختی، خدمات پزشکی و بهداشتی برای کودکانی که در مرکز نگهداری میشوند خدمات دریافت میکنند.
*آمار دقیقی از تعداد کودکان خیابانی نداریم
معاون اجتماعی بهزیستی استان همدان بیان داشت: با توجه به اینکه آمار دقیقی از تعداد کودکان خیابانی وجود ندارد نمیتوان اظهار نظری در این رابطه داشت که آیا تعداد آنها در سالهای اخیر روبه رشد بوده و یا اینکه کاهش یافته است.
وی سوء استفاده از کودک را کودکآزاری دانست و ابراز داشت: کودکآزاری از طرف خانواده، اقوام و یا دیگر گروهها به عنوان سوء استفاده از کودک تلقی میشود.
شیریان خاطرنشان کرد: فراموش شدن تحصیل و نداشتن بهداشت جسمی و روحی، بیشترین آسیبی است که به کودکان خیابانی وارد میکند.
وی اضافه کرد: در برخی مواقع مشاهده شده که کودکان خیابانی آزار جسمی دیدند که این موارد بسیار محدود است.
معاون اجتماعی بهزیستی استان همدان با بیان اینکه اکثر کودکان خیابانی به علت نیاز اقتصادی وارد کار در خیابان میشوند بیان داشت: بیش از 98 درصد کودکان خیابانی دارای خانواده هستند و حداقل با یکی از والدین خود ارتباط دارند.
وی ادامه داد: در سال گذشته از تعداد 172 مورد کودک خیابانی که در سازمان پذیرش کردیم همه به جز سه مورد به آغوش خانواده بازگشتند و آن سه مورد یا کسی را نداشتند و یا والدین باصلاحیتی نداشتند که آنها را به مراکز شبهخانواده تحویل داده شدند.
شیریان افزود: برای اینکه کودکان خیابانی را به خانواده تحویل دهیم اول دوره آموزشی را برای خانوادهها برگزار میکنیم و حقوق فرزندان در تحصیل و اینکه مورد توجه قرار گرفتن جزء حقوق کودک است را به والدین و کودکان آموزش میدهیم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه با مسئولان مدارس برای بازگرداندن این کودکان به مدرسه رایزنی میشود گفت: با حمایتهایی که از خانوادهها میکنیم انگیزه ورود کودک به خیابان را از آنها سلب میکنیم.
شیریان ادامه داد: اکثر کودکانی که به آغوش خانواده برگشتند در حال تحصیل هستند و با توجه به اینکه کار کودکان زیر 18 سال طبق قانون ممنوع است برای خانوادههای که تمایل داشته باشند حرفهآموزی را هم انجام میدهیم.
وی بیان داشت: بعد از اینکه کودکان خیابانی به آغوش خانواده بازگشتند از 6 ماه تا یک سال پیگیری میکنیم که دوباره به خیابان بازنگردند.
به هر حال حمایت از کودکان کار فقط منوط به سازمان بهزیستی نیست و دیگر دستگاهها نیز باید برای حمایت از کودکان کار و رفع مشکلات آنها با بهزیستی همکاری کنند.
باید به این موضوع توجه داشت که کودکان آیندهسازان جامعه هستند و با سرمایهگذاری بر روی آنها در ایام رشد و نمو، باید آنان را برای دوران جوانی و سن قانونی کار آماده ساخت.