کییز سلامت اجتماعی را ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروههای اجتماعی که وی به عنوان عضوی از آنهاست ، تعریف می کند. وی بر این اساس مدل پنج عاملی[1] خویش را مطرح می کند که در آن پنج عامل انسجام ، پذیرش ، شکوفایی ، مشارکت و انطباق اجتماعی شاخص های سلامت را تشکیل می دهند. کییز بعد سلامت روانی و اجتماعی را نشانه کارکرد مثبت می خواند و می گوید اگر فرد شرایط دو بعد سلامت احساسی (احساس خوب و رضایت از زندگی ) و بعد کارکرد مثبت را داشته باشد ، از سلامت روانی برخوردار است. وی این وضعیت را بالندگی می نامد. افراد بالنده احساس خوبی به زندگی دارند و در رابطه با دیگران و در جامعه ، فعال و سازنده اند .کییز نبود سلامت روانی را پژمردگی می خواند. افراد پژمرده ، احساس خوبی به زندگی ندارند و کارکرد روانی و اجتماعی شان مشکل دارد. این افراد دچار یاس و نومیدی بوده و زندگی خود را پوچ و خالی می بینند. این وضعیت با افسردگی تفاوت دارد. کییز در یک تحلیل عامل گسترده نشان داد که بهداشت روانی دارای ابعاد هیجانی ، روانی و اجتماعی است و با توجه به مفهوم پردازیهای نظری از سلامت اجتماعی یک مدل پنج بعدی قابل سنجش ارائه داد. طبق این ابعاد فرد سالم از نظر اجتماعی زمانی عملکرد خوبی دارد که اجتماعی را بصورت یک مجموعه معنادار ، قابل فهم و دارای باقوه هایی برای رشد و شکوفایی بداند.احساس کند که متعلق به گروههای اجتماعی[2] متعلق به خود است و خود را در اجتماع و پیشرفت ان شریک بداند.محتوای مقیاس سلامت اجتماعی وی طیف مثبتی از ارزیابی فرد از تجاربش در جامعه است .این مقیاس جدید با مقیاسهای سلامت اجتماعی در سطح بین فردی (مثل پرخاشگری[3]) و سطح اجتماعی[4] (مثل فقر[5] و جایگاه اجتماعی) تفاوت دارد.
شاخص های سلامت اجتماعی با توجه به سطوح تحلیل و پیوستار انداره گیری (Keyes,2004) طبق نظر کییز حلقه مفقوده در تاریخچه مطالعات مربوط به سلامت پاسخ دادن به این سئوال است: “آیا ممکن است کیفیت زندگی و عملکرد شخصی افراد را بدون توجه به معیار اجتماعی ارزیابی کرد؟” به نظر کییز مطالعه مربوط به سلامت با استفاده از مدلهای زیستی بیشتر بر وجه خصوصی از سلامت تاکید دارند، ولی افراد در درون ساختارهای اجتماعی و ارتباطات قرار دارند وکیفیت زندگی و عملکرد خوب در زندگی بیش از سلامت روانی است و تکالیف و چالشهای اجتماعی[6] نیز تعیین کننده هستند. کییز سلامت اجتماعی را در 1998 با ارائه مقیاسی به صورت جامع تر و با شمول ابعاد اجتماعی و محیطی زندگی فرد مفهوم سازی نمود. کییز در آن مقیاس و تحقیقاتی که پس از آن صورت داد، فرض را بر این می گذارد که افراد کیفیت زندگی و عملکرد شخصی شان را با معیارهای اجتماعی شان ارزشیابی نمایند به این ترتیب سلامت اجتماعی دربرگیرنده اجزاء و مؤلفه هایی است که روی هم رفته روشن می سازد که آیا فرد از کیفیت زندگی مناسبی برخوردار هست یا خیر؟ و به چه میزانی؟ شاخص های سلامت اجتماعی – انسجام اجتماعی – پذیرش اجتماعی – مشارکت اجتماعی – شکوفایی اجتماعی – انطباق اجتماعی شکوفایی اجتماعی(Social Actualization) – دانستن و اعتقاد داشتن به اینکه جامعه به شکل مثبتی در حال رشد است. فکر کردن به اینکه جامعه پتانسیل رشد به شکل مثبت را دارد. این تفکر که جامعه پتانسیل خود را به شکل واقعی درمیآورد و بالفعل میکند. – شکوفایی اجتماعی یعنی باور به این که اجتماع سرنوشت خویش را در دست دارد و به مدد توان بالقوه اش مسیر تکاملی خود را کنترل میکند. همبستگی اجتماعی (Social Coherence) – اعتقاد به اینکه اجتماع قابل فهم، منطقی و قابل پیشبینی است. دانستن و علاقهمند بودن به جامعه و مفاهیم مربوط به آن. افراد سالم و اجتماعی در مقابل دسیسه های اجتماع مراقب هستند و احساس می کنند که می توانند آنچه که در اطرافشان رخ می دهد را بفهمند. – همبستگی یا انطباق اجتماعی در مقابل بی معنایی در زندگی قابل مقایسه است. و شامل ارزیابی فرد از اجتماع به صورتی قابل فهم ، قابل پیش بینی و محسوس اس و در حقیقت درکی است که فرد نسبت به کیفیت، سازمان دهی و ادارۀ دنیای اجتماعی اطراف خود دارد . یکپارچگی اجتماعی(Social Integration) احساس بخشی از جامعه بودن، فکر کردن به اینکه فرد به جامعه تعلق دارد. احساس حمایت شدن از طریق جامعه و سهم داشتن در آن. بنابراین انسجام آن درجه ای است که در آن مردم احساس می کنند که چیز مشترکی بین آنها و کسانی که واقعیت اجتماعی آنها را می سازند وجود دارد. (مثل همسایه هایشان)
پذیرش اجتماعی(Social Acceptance) داشتن گرایشهای مثبت نسبت به افراد، تصدیق کردن دیگران و به طور کلی پذیرفتن افراد علیرغم برخی رفتار سردرگمکننده و پیچیده آنها. پذیرش اجتماعی مصداق اجتماعی از پذیرش خود (یکی از ابعاد سلامت روان ) است. در پذیرش خود فرد نگرش مثبت و احساس خوبی در مورد خودش و زندگی گذشته دارد و با وجود ضعفها و ناتوانی هایی که دارد همه جنبه های خود را می پذیرد . در پذیرش اجتماعی فرد اجتماع و مردم آن را با همه نقص ها و جنبه های مثبت و منفی باور دارد و می پذیرد.
مشارکت اجتماعی(Social Contribution) – این احساس که افراد چیزهای باارزشی برای ارائه به جامعه دارند. این تفکر که فعالیتهای روزمره آنها به وسیله جامعه ارزشدهی میشود. – در حقیقت مشارکت اجتماعی باوری است که طبق آن فرد خود را عضو حیاتی اجتماع می داند و فکر می کند چیز ارزشمندی برای عرضه به دنیا دارد این افراد تلاش می کنند که احساس دوست داشته شدن کنند و در دنیایی که صرفا به دلیل انسان بودن برای آن ها ارزش قائل است سهیم باشند. منابع جزوات درسی دکتر عزت اله سام آرام پایانامه کارشناسی ارشد اینجانب با موضوع بررسی رابطه سلامت اجتماعی و کیفیت زندگی · Keyes Corey L & Shapiro Adam D. (2004) Social Well-Being in the United States: A Descriptive Epidemiology. In Brim, Orville Gilbert; Ryff, Carol D.; and Kessler, Ronald C. (Eds) How Healthy Are We? A National Study of Well-Being at Midlife. U.S. University of Chicago Press. · Keyes Corey L. M. (2006) Mental health in adolescence: Is America’s youth flourishing? American journal of orthopsychiatry, vol. 76, n3, pp. 395-402 · Kiebret G.,(1997) “Quality of life as an outcome measure in Cancer clinical trials” Eur Urol journal.12, 236-244.
[1] -five factors model [2] – social groups [3] -aggression [4] -social level [5] -poverty [6] -social challenges |