در تمام جوامع، خانواده دلیل اصلی به وجود آمدن جامعه و تاریخ به شمار رفته است و با وجود اتفاقاتی مانند حملات و کشورگشاییها که عامل از هم پاشیدگی خانواده یا کمرنگ شدن ارزشهای آن میشد و میشود اما ارزشگذاری به نهاد خانواده، تربیت و پرورش فرزندان در این پایگاه با به وجود آمدن اسلام، اساس اصولی به خود گرفت.
خانواده به عنوان کلیدیترین نهاد یک جامعه، کارکردهای بیشماری دارد که در صورت عمل به تک تک آنها، در نهایت جامعهای سالم را خواهد ساخت. بدیهی است برای میسر شدن این آرمان جهانی، نیاز است طبقات و لایههای مختلفی به کمک خانواده بیایند تا نخست جایگاه اصلی خانواده نمایان شود و سپس رسالتش را به درستی هر چه تمامتر اجرا کند. دیدگاههای دکتر مصطفی اقلیما استاد مددکاری اجتماعی و عضو هیأت مدیره انجمنهای علمی گروه پزشکی ایران را در این خصوص بخوانید.
ارج نهادن به خانواده از چه زمانی مطرح شده و تا چه اندازه در پویایی یک جامعه موثر است؟
در تمام جوامع، خانواده دلیل اصلی به وجود آمدن جامعه و تاریخ به شمار رفته است و با وجود اتفاقاتی مانند حملات و کشورگشاییها که عامل از هم پاشیدگی خانواده یا کمرنگ شدن ارزشهای آن میشد و میشود اما ارزشگذاری به نهاد خانواده، تربیت و پرورش فرزندان در این پایگاه با به وجود آمدن اسلام، اساس اصولی به خود گرفت.
با وجود این صاحبنظران دنیا در تأیید نقش مثبت خانواده سالم نظراتی ارائه دادهاند؟
همین طور است. تاثیرات بیشمار داشتن یک خانواده سالم بسیاری از صاحبنظران را به تأیید پوپایی این نهاد واداشته است که از جمله آنها میتوان به «ناتان آکرمن» اشاره داشت که درخصوص خانواده درمانی رویکردی روان تحلیلی ارائه داده است و به این موضوع اشاره دارد که باید سابقه یک خانواده را در نظر گرفت تا در صورت از دست رفتن یکی از اعضای خانواده، سایر اعضا جای خالی او را پوشش دهند.
حال در صورتی که به این پایگاه کوچک اجتماعی بیتوجهی شود چه نقیصهای جامعه را در بر خواهد گرفت؟
خانواده شبیه به یک موسسه کوچک است که باید هر اقدامی در آن، براساس قوانین خاص خانواده صورت گیرد تا به عنوان یکی از پایههای مهم جامعه به درستی عمل کند اما در صورتی که به این نهاد تاثیرگذار رسیدگی نشود تمام زوایای جامعه آسیب خواهد دید. به عنوان مثال اگر پدری در خانواده به جرم کودک آزاری محکوم به تحمل زندان میشود باید به این نکته توجه داشت که در نبود او وظیفه پدری را به نهادی دیگر واگذار کرد تا کودک به دلیل خلأ وجودی پدر با آسیبهای دیگری مواجه نشود که در این میان معمولاً مددکاران اجتماعی این وظایف را بر عهده میگیرند تا فرزند این خانواده از آسیبهای بعدی در امان باشد و به این ترتیب آینده یک جامعه به سمت اختلال و تباهی سوق پیدا نکند.
خانوادههای هستهای امروز تا چه اندازه در معرض آسیب هستند؟
همان طور که اشاره شد ارزش خانواده بسیار زیاد است و در صورتی که این ارزش نادیده گرفته شود جامعه و آینده افراد آن مختل خواهد شد. از سوی دیگر با هستهای شدن خانوادههای امروز که دیگر از حضور پدر بزرگ و مادربزرگها خبری نیست باید انتظار این را داشت که فرزندان سریعتر از سابق خانواده را ترک کنند چراکه دیگر از آن همبستگی و همدلی خبری نیست و فرزندان احساس میکنند کسی به حرفهایشان گوش نمیسپارد یا حتی آنها را درک نمیکند که البته این تفکر در میان همسران دیده میشود و ترک یکدیگر را بهترین گزینه برای پیدا کردن یک همراه میدانند. این یک نگرانی برای جامعه خواهد بود چراکه بیماریهای روانی و اجتماعی به سراغ افرادی با این طرز فکر میآید.
بنابراین باید برای آینده چنین جامعهای ابراز نگرانی کرد؟
باید این تأسف را خورد که اگر شرایط به همین منوال سپری شود دیگر واژه خانواده تنها روی کاغذ مشاهده میشود و از احساس و روح خانواده خبری نخواهد بود. همه افراد ماشینی میشوند و گمان شان بر این خواهد بود که فقط پول چارهساز است و باید تمام توانشان را به کار گیرند تا به آن دست پیدا کنند در حالی که با این تصور هر روز از یکدیگر دورتر میشوند و درک متقابل کمرنگتر خواهد شد در حالی که در جامعهای اسلامی زندگی میکنیم که ارزشگذاری به نهاد خانواده یک اصل اساسی و مهم است.
به این ترتیب ممکن است دراین فرایند شاکله خانواده از هم پاشیده شود؟
هرچه جامعه بزرگتر میشود ناخودآگاه یا آگاهانه مشکلات مربوط به آن بیشتر شده و شایستگیها از بین میرود و آرام آرام شاهد از هم پاشیده شدن خانواده خواهیم بود و به سمت الگوگیری از خانوادههایی پیش میرویم که عقبهای به قدمت فرهنگ ندارند. امروزه کار به جایی رسیده است که اگر پدر یا مادر به هر دلیلی از خانواده جدا شود دیگر پذیرای فرزندشان نخواهند بود و احساس مسئولیتی در قبالش ندارند از این رو در نهایت به نهادی مثل پرورشگاه سپرده خواهد شد و از آنجا که آسیب دیده است به عنوان یک فرد آسیبزا مطرح خواهد بود، چراکه جامعه در حال گذر از سنت به مدرنیته است و واقعیت تلخ این است که از مناسبات تمام کشورها ایراد میگیریم اما حاضر نیستیم عیوب خود را برطرف کنیم.
آیا میتوان در مقایسه فرهنگها با هم، به جامعهای اشاره کرد که به ابعاد خانوادگی توجه ویژهای دارند؟
نمیتوان بهوضوح جامعهای را با جامعه دیگر مقایسه کرد چراکه هر منطقه و قومیتی از فرهنگ خاص خود تبعیت میکند و بر این اساس نمیشود در مورد جوامع مختلف تفکیک قائل شد. برای درک بهتر میتوان به موضوع جالب توجهی اشاره کرد و آن اینکه شاید در جامعه ما جدا شدن زوجین از یکدیگر چندان پسندیده نباشد و بر این اساس زن و شوهرها سعی داشته باشند با وجود تمام مشکلات و موانع، زندگی مشترکشان را ادامه دهند اما غافلند از اینکه تمام لحظات زندگی فرزندشان با تنش سپری میشود در حالی که در جوامع غربی جدا شدن زن و شوهر از یکدیگر عادی است و بر این اساس فرزند ادامه زندگیاش را علی رغم جدا شدن از پدر یا مادر، در شرایط بهتر یا آرام تری میگذراند زیرا احساس آسیب دیدگی ندارد و تمام همنوعانش در آن جامعه به طلاق و جدایی به یک شکل نگاه و آن را امری عادی تلقی میکنند.
حال اگر این زن و شوهر به زندگی مشترک خاتمه دهند با وجود دیدگاهی که بر جامعه حاکم است، فرزندان حاصل از این ارتباط پذیرای چه آسیبهایی خواهند بود؟
در واقع با جدا شدن زن و شوهر از یکدیگر مشکلات به کلی منتفی نخواهد شد زیرا دیدگاه منطقی و درستی بر این موضوع سوار نیست و فرزندان حاصل از این رابطه بیگناهان محکوم مادامالعمری خواهند بود که علی رغم مرتکب نشدن گناهی، جامعه برایشان ارزشی قائل نیست، از سوی گروههای مختلف جامعه طرد خواهند شد و مسبب این گرفتاری همیشگی پدر و مادرشان هستند.
اگر زن و شوهر را به عنوان دو کفه یک ترازو در نظر بگیریم، در صورت اقدامات بجا فرزندان مایه توازن زندگی مشترک خواهند بود؟
شرح وظایف مقولهای است که در هر شرایطی مصداق دارد و هرج و مرج مقولهای است که در هر شرایطی مخرب خواهد بود. خانواده قوانین خاصی دارد که با منطقه و فرهنگی که در آن رشد پیدا کرده است همخوانی دارد و در صورتی که غیر از این باشد به سر منزل مقصود نخواهد رسید. در صورتی بین این دو کفه توازن برقرار خواهد شد که زن و شوهر وظایف خود و دیگری را بشناسند و به قصد مساوات و برابری زندگی مشترک را آغاز کرده و بدانند با هم شریک هستند و در هر پیامد مثبت و منفی که برای خانواده رقم میخورد سهیم هستند اگر دیدگاهشان این باشد که مسئولیتهای یکدیگر را همپوشانی کنند و مطابق با شرایط و زمانی که در آن زندگی میکنند رفتار کنند توافق، تفاهم و توازن را رقم زدهاند.
بر این اساس خطای هر کدامشان چه تأثیری بر فرزندان و در نهایت جامعه بر جای خواهد گذاشت؟
اگر زن و شوهر فراموش کنند که با هم یک «ما» را تشکیل دادهاند و قرار باشد «منیت» را دنبال کنند هیچ گاه به نتیجه مطلوب و هدف ازدواج دست پیدا نمیکنند. در واقع اگر زن و شوهر اشتباهات را به گردن دیگری بیندازند و هر کدام ساز خود را بزنند، فرزندانشان را نیز با این رویه آشنا کردهاند و آینده مخربی را برای آنها رقم زدهاند. باید باور داشته باشیم هیچکسی آسیبزا به دنیا نیامده است بلکه در فرآیند تربیت پذیری و در نهاد خانواده با مفاهیم مختلفی از سوی پدر و مادرش آشنا شده و الگوهایی که از آنها گرفته از او فردی آسیبزا ساخته است. باید به این نکته قائل باشیم جامعه از مجموع «ما» و خانوادهها و تفکراتشان تشکیل شده است و ذره ذره آسیبهای این نهاد، جامعه را با معضل رو به رو خواهد ساخت. از سوی دیگر یکی از رموز برقراری تعادل در خانواده حقیقت است و اگر این کلید راهگشا در میان پدر و مادرها گم شود و حاضر باشند برای رسیدن به منافع به دروغ روی آورند ارزشهای خانوادگی را زیر پا گذاشتهاند و با دستان خود لوح سفید وجود فرزندانشان را تیره کردهاند و کار به جایی میرسد که «دروغ» با وجود تمام مذمتهایی که دارد عادی میشود و در صورتی که حتی پای منفعت افراد در میان نباشد مورد استفاده قرار گیرد.
با توجه به اینکه شایستگی را به عنوان عاملی برای هر چه بهتر هموار شدن مسیر زندگی دانستید، بایستی چه اصلی را در نظر داشت تا شایستگی در تمام زوایای جامعه مشهود باشد؟
باید از خانوادهها شروع کرد، لازم است فرزندان در محیط خانواده و از پدر و مادر شایسته زیستن را آموزش ببینند تا در زندگی به این اصل پایبند شوند. در این صورت است که جوانان پیش از پذیرش هر جایگاهی ابتدا به این فکر میکنند که شایستگی آن موهبت را دارند یا خیر. اینگونه است که پیش از پذیرش نقش همسری یا پدر و مادری اندیشه میکنند که شایستگی این مسئولیت را به دست آوردهاند یا خیر؟ در حقیقت اگر جوانان به این شعور اجتماعی برسند که از پس انجام کارهای گروهی بر میآیند یا خیر یا اینکه شایستگی ساختن یک زندگی مشترک و قدم نهادن در این مسیر را دارند یا خیر آن زمان است که تفاهم و توازن به مرور زمان و با شکیبایی دو طرف، بر زندگی سایه میافکند و جای کشمکشها را خواهد گرفت. //
روزنامه ایران – سهیلا نوری /