این روزها پس از برخی رخدادها، شاهد هتاکی مردم نسبت به شخصتهای برجسته خارجی هستیم. البته باید دقت داشته باشیم همه افراد این کار را نمی کنند، اما برای بررسی ریشههای جامعه شناختی موضوع لازم است اندکی آن را بشکافیم. تصور کنیم ایران به جام جهانی راه یافته و امشب قرعه کشی جام جهانی است برای مشخص شدن هم گروه ایران. میبینیم که فقط به برنامه 90، در مورد اینکه کدام تیم برنده خواهد بود 7میلیون پیام فرستاده شده که با یک حساب ساده میتوان پی برد 12 الی 13 میلیون نفر پای تلویزیون مشتاقانه منتظر هستند نتیجه را ببینند، مضاف بر اینکه دیدیم چه طور هنگامی که ایران وارد جام جهانی شد مردم به خیابان آمدند، این نشان میدهد موضوع برای مردم تا چه حد حائز اهمیت است. حالا در چنین شبی ناگهان به این دلیل که خانمی با پوششی در برنامه حضور دارد که پخش آن از شبکه ایران را ناممکن میکند، مردم از دیدن پخش زنده برنامه محروم میشوند. این محرومیت نوعی ناکامی در میان هواداران ایجاد میکند. بخشی از این ناکامان خود را کنترل کرده دست به کاری نمی زنند، بخشی دیگر اما شروع میکنند به خالی کردن خشم خود بر سر دو نفر. اول آن خانم که باعث شده آنها از دیدن پخش زنده برنامه محروم شوند، دوم مسی به عنوان شخصی که تیمش حریف ایران شده. این موضوع در جامعهای که به شدت کنترل میشود، جامعهای که باز نیست و در آن برای جوانان فرصتی تعریف نشده که انرژی زائد خود را بیرون بریزند یک امر طبیعی است.
در جوامعی که این امکان وجود دارد، جوانها در یک مسابقه ماشین سواری، کشتی کج یا جاهای دیگر این انرژی را بیرون میریزند و حتی ممکن است بددهنی و فحاشی هم بکنند، اما چون فضا، فضای تعریف شده است این نوع رفتارها جای خود را دارد و برخورنده نیست. اما در جامعهای که همه چیز تحت کنترل است و جوان قدرت عرض اندام ندارد، فرصتی برای بیرون ریختن انرژی زائد در جامعه و به صورت جمعی نیست. پس طبیعی است که در اولین فرصت این ناهنجاری بروز کند، درست مثل یک دیگ بخار پر از انرژی که بدون سوپاپ اطمینان، حتی اگر یک منفذ در آن ایجاد شود به انفجار میانجامد. مسئولان باید بدانند جامعهای که به ظاهر آن را بزک کرده اند اما نتوانستهاند ناهنجاریها و انرژیهای زائد آن را مدیریت کنند، به این شکل در دنیا به استهزا کشیده میشود. برخلاف افرادی که اصرار دارند این را یک مشکل فرهنگی بدانند و بگویند فرهنگ ایرانی پایین است، باید بگویم در همه جوامع خوبی و بدی در کنار هم هستند، باید بتوانیم هر دو را مدیریت کنیم که مردم بدانند درکجا چه رفتاری داشته باشند، و اگر نتوانیم، جایی که نباید این اتفاق میافتد. من فکر میکنم مسئولان جامعه ما باید عرق شرم بریزند که تلقی دنیا از جامعه ما چه بود. در حالی که این جامعه اتفاقا بسیار نیکوست. این یک هشدار به مدیران جامعه است که از فضای تخیلی و آرمانی بیرون بیایند، روی زمین راه بروند و برای مردم به ویژه جوان ها، ایجاد فرصت کنند.
سعید معیدفر
جامعه شناس