تغییر سبک زندگی، آسیبهای خشم در جامعه را کاهش میدهد
«خشونت، اعتیاد و طلاق!» اینها 3آسیبی هستند که گفته می شود جوانان را تهدید می کند. نگرانی ها از این ماجرا تا آنجا بالا رفته است که وزارت ورزش و جوانان تصمیم گرفته برای کنترل مورد اول یعنی «خشم» با همکاری شهرداری تهران کلینیک های ویژه ایجاد کند.به گزارش تهران امروز، موضوع خشم طی سال های گذشته مورد توجه آسیب شناسان بوده است. بعد از قتل روح الله داداشی قوی ترین مرد ایران و بازتاب گسترده آن در بین افکار عمومی، افزایش زورگیری و سرقت های خرد در جامعه، دعواهای خانوادگی و افزایش طلاق، همه و همه باعث شد تا موضوع خشم به یک مقوله مهم و آسیب جدی تلقی شود. این روزها هم که ماجرای چاقو کشی در یکی از مدارس تهران مطرح است باز هم برخی از آسیب شناسان پای کارآمدهاند تا بگویند باید موضوع خشم در بین جوان ها جدی گرفته شود.
ایران کشور 115 خوشحال دنیاست
سیدحسن موسویچلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران خشونت را یکی از موضوعاتی می داند که در حوزه اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد او می گوید: خشونت میتواند اشکال مختلفی داشته باشد از جمله آنها ضرب و جرح، قتل، آزار در درون خانواده و… البته همیشه هم جنبه جسمی نداشته است.
به گفته این مددکار اجتماعی، خشونت فقط مختص جامعه ما و یک مقطع زمانی خاص نیست و در همه زمانها و همه جوامع موضوع خشونت از موضوعات شایع اجتماعی است. وی می افزاید:اگر پروندههای حوزه قضایی را بررسی کنید خشونت تقریبا رتبه دوم پروندههای سیستم قضایی را به خود اختصاص میدهد که نشاندهنده هزینههای زیادی است که برای خشونت در جامعه میپردازیم. موسوی چلک در ادامه تصریح می کند:شرایط کلی جامعه بر موضوع خشونت تاثیر میگذارد. در شاخص نشاط کشورهای دنیا ایران رتبه 115 را کسب کرده و این بدان معناست که در جامعه خالی از نشاط، خشونت جزئی از رفتار مردم آن کشور میشود. ناکامیها نیز یکی از مهمترین دلایل افزایش خشونت است. هر چقدر ناکامی در خواستههای فردی و جمعی بیشتر شود، به تبع آن خشونتها هم افزایش پیدا میکند. گاهی مواقع هم خشونت ناشی از اعتراض به شرایط موجود هست و نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
این مددکار اجتماعی در ادامه با بیان اینکه کاهش شاخصهای سلامت اجتماعی یکی دیگر از عوارض آن خشونت است ادامه می دهد: در مقابل، محیطهای اجتماعی وقتی دارای همبستگی، انطباق، تعلق اجتماعی و ارتباط بیشتری باشند طبیعا خشونت محلی از اعراب نخواهد داشت. آنجاییکه اعتماد به قانون و مجریان قانون افزایش پیدا کند خشونت کاهش مییابد. جاییکه مردم مهارتهای اجتماعی را فراگرفتهاند، میتوانند مشکلات را با راهکارهای منطقی حل کنند، خشم خود را کنترل کنند و خشونت چنین جوامعی را تهدید نخواهد کرد. بخش دیگر تاثیر رسانه است.
وی اشاره می کند:نکته مهم دیگر این است که از محیط که بیرون میروید فضای عمومی شهر چگونه است؟ آیا شاد است یا خیر؟ آیا آرامش در محیطهای اجتماعی، فضاهای عمومی و در روابط اجتماعی مردم وجود دارد؟ محیط اجتماعی حداقل از نظر ظاهری عموما محیطهای ناشادی هستند، در شهر بزرگی مثل تهران ترافیک، آلودگی صوتی، هوا، نوع معماری شهرها، فضای عمومی، و… همه و همه نشان میدهد که مولفههایی که آرامش ایجاد کند کم شده است. بهطوری که حتی برای خنداندن افراد هم از رفتارهای خشن استفاده میشود. وی در ادامه به برخی برنامه های تلویزیونی اشاره می کند که مولد خشم هستند. شاهد مثالش هم برنامه پرطرفدار 90 است: ما در بعضی مواقع مولفههایی که خشونت را ترویج میکند بیشتر در معرض دید قرار میدهیم. وقتی در برنامه پربیننده 90 سرپرست باشگاه سایپا میگوید: «هر کس بیشتر داد بزند حقش را میگیرد.» نشان دهنده بازخورد جامعه است و جامعه تشویق میشود به این که حتی اگر رفتارهای خشن در کوتاه مدت کارکرد دارند، باز هم از آنها استفاده کند. یاد نگرفتهایم در موقعیتهای مختلف چگونه خشم خود را کنترل کنیم.ضمن آن که نباید از یاد برد که مردم اینقدر گرفتار مسائل اقتصادی شدهاند که ایجاد محیطهایی برای افزایش شادی و نشاط کم شده است و خود مردم هم این فضاهای شاد را ایجاد نمیکنند.
وی ادامه می دهد: در یک بررسی کوچک «شب یلدا» پی میبرید که خانوادههایی که کنار هم جمع شدند، حتی اگر عصبانی بودند فضای صمیمی و آرامش بخش حاکم بر خانواده باعث جلوگیری از بروز رفتار خشن شده است. خانواده کارکرد خود را نسبت به گذشته از دست داده. با این حساب هم خانواده و هم محیطهای اجتماعی نیاز به بازنگری دارد تا محیط برای افراد جامعه آرام بخش شود. از طرف دیگر اعتماد مردم هم به مجریان قانون و قوانین باید بیشتر باشد. اگر مردم با حقوق متقابل خود آشنا باشند، همچنین خانوادهها حقوق همدیگر را بشناسند و رعایت کنند و بزرگترها اگر بتوانند الگوهای خوبی برای فرزندان خود باشند این اعتمادهای بحق دوباره بازخواهد گشت.
موسوی چلک می افزاید:لازمه مقابله با خشونتهای اجتماعی، مهارت است. باید با حقوق خود و دیگران آشنا باشیم شاید بتوانیم بخشی از این خشونتها را مدیریت کنیم. فقر محبت در جامعه هم وجود دارد. روابط عاطفی و صمیمی که در بین افراد جامعه کم شده را پررنگ کنیم.او این کمرنگ شدن روابط عاطفی بین افراد را ناشی از غفلت در حوزه اجتماعی در ایران می داند و می افزاید: برای حوزه اجتماعی در ایران برنامه جدی نداریم و سلامت اجتماعی دغدغه هیچکس نیست. در بخشنامه بودجه 93 جایگاه سلامت اجتماعی کجاست؟ برج و ساختمان میسازیم، در تکنولوژی پیشرفت میکنیم و… همه برای این است که انسان را شاد کند. چند درصد برنامههای کلان کشوری برای تسری بخشیدن به شادی در جامعه تدوین شده است؟ هیچکس نمیخواهد مسائل اجتماعی را جدی بگیرد.
مسائل اجتماعی، فقط پول دادن به خانوادههای فقیر نیست. برنامه، بودجه و سیاستهای ما انسان محور نیست که خروجی آن مسائل متعددی چون خشونت در کشور است. همیشه هم همینطور بوده زیرا نه سازمان اجتماعی هوشمند داریم، نه سازمانی که مسائل اجتماعی را رصد کرده و برای آن آینده نگری کند و نه کسی که مطالبهگر این حوزه باشد. شهروندان، تشکلهای غیردولتی و سازمانهای دولتی هیچکدام مطالبهگر حوزه اجتماعی نیستند. مدیران هم نمیخواهند کسی در این حوزه مطالبهگری کند زیرا مطالبهگری در این حوزهها پاسخگویی را افزایش میدهد. هیچکس مسائل اجتماعی را جدی نمیگیرد حرفهای زیادی در این حوزه زده میشود، ولی در عمل اتفاق خاصی نمیافتد.
منبع:روزنامه تهران امروز/
آقای موسوی چلک، همکار و استاد محترم. موافقم با این جمله کوتاهت در متن بالا که :هیچکس مسائل اجتماعی را جدی نمی گیرد و مدیران هم نمی خواهند کسی در این حوزه مطالبه گری کند! سئوال اینست : علیرغم تمام مقاومتها و مشکلاتی که برایتان فراهم شد آیا خروج شما از جایگاه مدیر کلی آسیبهای اجتماعی وزارتخانه در این برهه از زمان کار درستی بود؟ عقب نشینی به نفع چه کسی تمام می شود. اگر کمال الملک نمی توان بود ، امیر کبیر چطور؟!
دوست و استادارجمند آقای جبار زاده
با سلام و سپاس از دغدغه شما،شمابهتر ازدیگران می دانید که در تمام این مدتی که کار کردم تمام توان خود را برای انجام کار هاو پیشبرد آنها در حد توانم،- نمی گویم بیش از حد توانم-انجام دادم.کم فروشی نکردم.حتی تا فروپاشی زندگی خانوادگی ام جلو رفتند ولی کوتاه نیامدم چون احساس می کردم مفید هستم.ولی وقتی نمی شود هیچ کاری کرد آیا فقط داشتن عنوان مدیرکلی من دردی از حوزه اجتماعی کشور را دوا می کند؟مطمئن باشید هر جا که احساس کنم می توانم مفید واقع شود کارمی کنم.چون وظیفه من است و باید دینم را به کشورم ادا کنم.ولی هیچ گاه به دلیل داشتن عنوان مدیرکلی، میزی را اشغال نکردم و نخواهم کرد. به عنوان مددکار اجتماعی همیشه در حوزه اجتماعی هستم دیدگاهم را بیان می کنم حتی اگر عدهای خوششان نیاید.
ارادتمند شما.حسن