جناب آقای دکتر ربیعی
وزیر محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی
با سلام و احترام
در شرایطی این نامه سرگشاده تقدیم جنابعالی می گردد که پیشترها برای احقاق حقوق فردی و اجتماعی و حرفه ای خود جلسات متعددی را با مسئولین داشته ام: مدیرکل بهزیستی استان البرز ، نماینده مجلس شورای اسلامی استان، مدیر کل اجتماعی و فرهنگی استانداری ، معاونت دفتر مدیرکل آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون ، معاونت وزیر درر فاه اجتماعی ( آقای علائی) مکاتبات مکرر و مکالمات تلفنی با دفتر آسیبهای اجتماعی بهزیستی کل کشور ، دفتر ریاست بهزیستی کل کشور و معاونت رفاه وزارت تعاون. بغیر از اقدامات مسئولانه آقای دکتر کولیوند نماینده محترم مجلس و پیگیریهای دفتر آسیبهای اجتماعی وزارتخانه ، نتیجه ای حاصل نشده است و تلاشهای مکرر بنده برای دیدار با رییس بهزیستی کشور جناب آقای هاشمی بجایی نرسیده است!!؟
آقای دکتر ربیعی 2 سال است که من بهمراه 11 تن از کارشناسان خود 5 پایگاه خدمات اجتماعی را در کرج مدیریت می کنم. کم و کیف کار انجام شده ثبت و ضبط است . و نتیجه آن اینکه از طرف وزارتخانه ، مدیر کل بهزیستی استان و شورای شهر کتبا مورد تقدیر قرار گرفتم. از سوی یکی از مدیرا ن کل بهزیستی از استانی دیگر جهت راه اندازی پایگاهها دعوت شدم ، بعنوان یکی از مولفین برای تالیف کتابی در خصوص آسیبهای اجتماعی در سکونتگاههای غیر رسمی فرا خوانده شدم و از طرف دفتر پیشگیری از جرم دادگستری بعنوان مسئول هسته تخصصی پیشگیری از آسیبهای اجتماعی معاونت دادستانی دعوت به همکاری شدم. (همه اینها نتیجه فعالیت در پایگاههای خدمات اجتماعی است).
مبلغ اختصاصی تا این لحظه برای دو سال کار با احتساب حقوق 12 نفر پرسنل ، اجاره مکان در سال اول، تجهیز مکانهاو دهها هزینه دیگر ریز و درشت 80 میلیون تومان بوده است!!! مکرر اعلام شد این مبلغ کفاف هزینه ها و فعالیت را نمی دهد. اگر چه نزدیک به 40 میلیون تومان مشارکت من برای هزینه ها بود ( با استقرار پایگاهها در مدارس و پرداخت نکردن اجاره) فرمودند متمم از سوی بهزیستی کشور و وزارتخانه می آید. دفتر آسیبهای اجتماعی وزارتخانه در سال 92 برای پایگاههای خدمات اجتماعی استانها از جمله البرز مبالغی را اختصاص داد ( 50 میلیون تومان برای کرج) . لذا هزینه کردیم تا بعدا تسویه شود. مبلغ به بهزیستی کرج رسید اما به دلایل واهی مانع پرداخت شده اند، چرا؟ که:
اینجانب بعنوان یک مددکار اجتماعی ،یک نویسنده و یک فعال اجتماعی در حوزه آسیبهای اجتماعی کشورم نسبت به عملکرد مدیریتی جناب سرهنگ دکتر هاشمی ( پزشک) و برخی از مدیران تحت امرشان نقدهایی داشته و آنرا در جلسات مختلف ، مقالات و پیشنهادات عنوان نموده ام. این انتقادها به ذائقه آقایان خوش نیامده و لذا تصمیم به تنبیه بنده گرفتند!
آقای دکتر اینکه معتقدیم آقای همایون هاشمی بعنوان یک سرهنگ و یک پزشک نمی توانند مدیریت سازمان عریض و طویلی چون بهزیستی را با بیش از 200 هزار پرسنل غیر دولتی و 30 هزار پرسنل دولتی عهده دار شوند ، اینکه معاونان و مدیران دلسوز و متعهد به خود را بر می گزینند تا از ایشان دفاع کنند نه حلال مشکلات نیازمندان باشند، تهمت نزده ایم. ایشان وقتی با حمایت آقای مشایی در راس سازمان قرارگرفت مدیریت خود را آغاز کرد: طرح سفیران طلایی را اجرا کردند. از هنرمندان و ورزشکاران مشهور کشور خواستند تا هر وقت خواستند سرزده به مراکز بهزیستی مراجعه و عملکرد بخواهند! به هر کسی که خواستند با گرفتن مبلغ از بهزیستی کمک مالی بکنندو بنیاد خیریه راه اندازی نمایند. این عملکرد چه توجیهی بغیر از تبلیغات داشت؟ ونفع آن به چه کسانی می رسید؟ در آغاز بکار دولت آقای روحانی با صرف هزینه های هنگفت و استفاده از تیزرهای تبلیغاتی عنوان کردند که تمامی هزینه های بیماران خاص رایگان می گرددو. چه شد؟بنده که یکسالی است با سرطان خون همسرم درگیر هستم مبلغی از بابت درمان دریافت نکردم. پس پشت این همه تبلیغات گرانقیمت چه بود؟ به بنده می فرمایند شما باید رسید هزینه کرایه تاکسی بازدید از منزلهای کارشناسان را ارائه دهید و آنوقت در نبود دیوان محاسبات در بسیاری از ردیفهای بودجه ای بهزیستی به دلیل پرداختهای خیرین دست مدیران این سازمان برای هزینه های جانبی باز است! اما به نفع چه کسی؟ از فرمایشات آقای هاشمی و مدیران تحت امرشان این بوده است که توانمند سازی مددجویان بجای گداپروری. آیا چنین است؟ به هیچ وجه! مهمترین طرح ایشان در این خصوص طرح آفتاب بود در پایان دوره دولت قبلی. همایشهای پارکی ترتیب داده شد ، اما به اعتقاد کارشناسان طرحی سطحی بود و غیر کارشناسانه و هیچ مددجویی توانمند نشد. بررسی همکاری سازمان بهزیستی در ساماندهی کودکان کار و خیابان و زنان ویژه و متکدیان شهر با شهرداری هم خالی از لطف نیست. کوتاهی بهزیستی در این خصوص معضلات بیشماری را به مردم تحمیل کرده است. بنظر می رسد مدیران و مشاوران آقای هاشمی بجای کمک به حل معضلات اجتماعی به ماندگاری ایشان در پست ریاست کمک می کنند. جنابعالی از راه اندازی اتاق فکر برای بهزیستی فرموده اید ، اما واقعیت اینست که صاحبان فکر و اندیشه را از سازمان فراری می دهند.
مختصری نقد تقدیم شد تا مستحضر باشید که فقط اینجانب منتقد نیستم و به تبع آن با بلوکه کردن 50 میلیون طلبم در حال مجازات شدن. منتقدان بیشمار و صاحب نظری هستند که نسبت به این شیوه عملکردی دیکتاتور مابانه اعتراض دارند. آقای وزیر لجبازی به حدی است که 3 پایگاه خدمات اجتماعی این شهر را تعطیل کردند!!؟ و این در حالیست که وزارتخانه معتقد است تعداد پایگاههای کرج باید به 20 فقره افزایش یابد. چه کسی تاوان این غرض ورزیها را خواهد داد؟ مگر نه اینکه فرزندان ما آسیب خواهند دید؟
آقای وزیر نگذارید در دولت تدبیر و امید معاونین جنابعالی در حوزه بهزیستی هر کاری که دوست دارند بکنند.و با قدرتی که در اختیار دارند بی مهابا و بدون ترس از پاسخگو بودن جامعه را دچار آسیب کنند. تقاضای بیشماری از فعالان حوزه اجتماعی وزیدن نسیم اعتدال در بدنه مدیریتی بهزیستی است. سپاس بیکران.
احمد علی جبارزاده
مددکار اجتماعی ، مدیر پایگاههای خدمات اجتماعی کرج
با سلام و احترام. انشاءالله به لطف خداوند متعال مشکلتان بزودی حل و رفع گردد. موفق باشید.
ممنون از نوشته غیرمحافظه کارانه تان!
کاش این اعتراض واقعا به سمع و نظر مخاطبان اصلیش برسید.
البته اتفاقاتی از این دست “فقط” به تغییر رئیس سازمان حل نخواهد شد بلکه قطعا تغییرات اساسی در ساختار آن اعم از شرح وظایف، رویکردها و نیز فمنیزه بودن و فقدان توازن در تخصص و نیروی انسانی آن و خیلی چیزهای دیگر.
در جامعه ای که سازمانهای غیردولتی در حوزه علوم انسانی اجازه رشد ندارند، دستکم سازمان های دولتی باید تخصصی باشند نه مانند چنین سازمانی که حمایت از بیش از یک چهارم جمعیت کشور! (حدود ۲۰ میلیون نفر) در شرح وظایف آن گنجانده شده است.
با سلام خدمت مسؤولان سازمان بهزیستی و وزیر محترم تعاون کار و رفاه اجتماعی
امید است نامه مذکور به صمع و نظر مسئولان مربوطه رسیده و هرچه سریعتر به مطالبات مربوطه پاسخ داده شود بدیهی است میزان سرمایه گذاری و نوع رویکرد اتخاذ شده در هر حوضه ای میزان محصول و نوع و کیفیت آن را مستقیماً تحت تاثیر قرار می دهد چراکه همواره غرض ورزیهای غیر ضروری و ناکارآمدی نهادهای مربوطه منجر به معضلات غیر قابل جبران بویژه در زمینه ای خواهد شد که کشور ما همچنان بطور فزاینده ای از کم توجهی مسؤولان آسیبهای شدیدی می بینند و همواره بر سر کوبیده می شود که چرا بعنوان مثال قهرمان کشور (روح الله داداشی) در وسط خیابان سر هیچ و پوچ جان خود را از دت می دهد امید است هر چه سریعتر به مطالبات بر حق کارشناس محترم رسیدگی شود…
با سلام خدمت عزیزان.
البته که ما هم خواهان و امیدوار به حل شدن مشکل مربوطه هستیم و انشاالله که به مشکلتان رسیدگی خواهند کرد . و صد البته که شکی نداشته باشید که مسولین محترم کوتاهی در این حوضه مهم و اساسی نخواهند داشت.
فرهمند
سلام.
در جامعه اسلامی و بخصوص جمهوری اسلامی ایران مشکلی نیست که به امید حق و تلاش مسعولین محترم حل نشود و شما عزیزان هم امیدوار باشد که انشالله به مشکلات رسیدگی خواهند کرد. زیرا که مشکلاتی اینچنین حاصل تصمیم سلیقه ای یکی از مسعولین میباشد و سریعا مورد بحث و حل و فصل قرار خواهد گرفت.
ختماً منتظرید شما رئیس سازمان بهزیستی شوید.
۵۰ میلیون چطوره؟
مستند فهمیدیم که شما بابت اون انتقاد از رئیس سازمان بهزیستی…… گرفتید .قصد داریم مستنداتشو در سایر سایتها که مثل شما نظر هارو فیلتر نمیکنند ارائه کنیم.
عدم قرار گیری درست مسئولین در جایگاهشون در هر دوره از دولت ها مسائل و مصائبی رو ایجاد میکنه که دامن گیر گروه های مرتبط با اون نهاد می شه . اینکه برخی از دوستان تنها انتقادات وارده رو درد دل و نگرانی نویسنده مطلب برای خودش بدونن هم بی انصافی در حق نویسنده مطلبه و هم عدم جامع نگری رو می رسونه .
مهم نیست مطلبو در سایت می گذارید یا نه فقط شما رو توصیه به خوندن منشور اخلاقی مددکاران اجتماعی می کنم.
سلام
اگر شما مدد کار اجتماعی بودید چنین ادبیاتی را بکار نمیبردید !
اگر کمی از أخلاق و اصول حرفه ای مددکاری اجتماعی میدانستید این مطالب را مودبانه مینوشتید !! من شما را نمیشناسم اگر خودتان را مددکار اجتماعی معرفی نمیکردید کاری نداشتم هرچه دلتان میخواهد بنویسید ولی نه به عنوان مددکار اجتماعی . در کجا مددکاری خوانده اید؟ بگویید تا بدا نیم ! شما با همه سوابقی که نام برده اید باز هم بهزیستی را نمیشناسید . مدریت بهزیستی کار ساده ای نیست. من. از بنیانگذاران بهزیستی هستم ، من سه بار رئیس فعلی. بهزیستی را در برخی مراسم دیده ام بعد از ۴٢ سال استادی مددکاری در دانشگاه و ارزیابی ١١ وزیر و رئیسان قبلی بهزیستی فقط کار اقای دکتر جزایری و دکتر هاشمی را قبول دارم. شما هم در حدی نیستید که بتوانید. رئیس بهزیستی را ارزیابی کنید حد خودتان را نگهدارید و مودبانه حق خودتان را دنبال کنید تا اینشااله. اگر حقی باشد أدا شود
متاسفانه فضائ شارلاتانیسم بر برخی ازحوزه های خدمات اجتماعی ایران حاکم شده است ؛شما أکر مددکاراجتماعی هستید ، وارد ان فضا ها نشوید ! ألبته آزادید ولی عنوان خودتان را از این به بعد مدد کاراجتماعی نگذارید . خداوند همه ما را به راه راست هدایت نماید .دکتر سام ارام استاد دانشگاه علامه طباطبایی
مددکار محترم چرا سانسورچی شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا نظراتو سانسور میکنین؟
جناب آقای دکتر سام آرام استاد محترم. حسب دستور جنابعالی ( در قالب سئوالی که مطرح فرموده اید) پاسخگو خواهم بود. بنده فارغ التحصیل دانشگاه علامه طباطبایی تهران بوده و افتخار شاگردی شما و سایر اساتید بزرگواری چون دکتر حسینی و دکتر صمدی راد را در سال ۶۶داشتم و چندین واحد را با جنابعالی پاس کرده ام . اگر بنده را بجا نمی آورید علتش کوچکی بنده است و مشغله فراوان جنابعالی. ولی نهایتا مختصر معرفی بنده در کتاب اخیر گنجینه که توسط انجمن مددکاری اجتماعی کشور چاپ شده موجود است. آقای دکتر بعد از مطالعه یادداشت جنابعالی چندین بار دیگر مطلب خودم را بازخوانی کردم که کجا بی ادبی کرده ام؟!بهزیستی را در حد خودم می شناسم ( ۱۶ سال) و این بمعنای این نیست که هر چه می گویم و هر چه می شناسم بی عیب و نقص است. چنین نیست همانطور که هیچ انسانی چه مدیر چه غیر مدیر بی عیب و نقص نیست. نقد من از ریاست محترم بهزیستی در قالب همان شیوه اقدام اجتماعی است که از شما استاد بزرگوار یاد گرفته ام اگر بد یاد گرفته ام بگذارید به حساب بیسوادی بنده . اما آقای دکتر همه اعتراضات بنده که در جلسه ای هم که با خود آقای دکتر هاشمی داشتم با دلایل و منطق علمی و اجتماعی بوده است.اینکه می فرمایید انتقاد از مدیران در حد من مددکار اجتماعی نیست، در کلاسهایتان برایم یاد نداده بودید! از شما اساتید یاد گرفتم وقتی درد را آنهم در سطح وسیع می بینم فریاد بزنم ، نقد کنم ، راه حل ارائه بدهم . اگر اشتباه می کنم بفرمایید تا اصلاح کنم. آقای دکتر به هر حال یک مددکار اجتماعی هستم . باور بفرمایید نه شارلاتانم ، نه بی ادب و نه فاقد شعور. یک آدم معمولیم و مفتخرا یک مددکار اجتماعی استاد ارجمند یادداشت بنده از طرف ۳۲۴ مددکار و غیر مددکار مورد تایید و از طرف ۷۳ نفر مورد عدم تایید قرار گرفته.دعا از طرف استادم را برای هدایت از طرف خداوند را نعمت می دانم و سپاسگزار. احمد علی جبارزاده- مددکار اجتماعی
وقتی انتقادات آقای دکتر سام آرام و سایر کاربران را با محتوای نظرات آقای جبارزاده مقایسه میکنم ،نتیجه ای که میگیرم این است که مطالب منتقدین پراز خشمو کینه و تهمت و توهین است و مطالب ایشان استدلال ،آرامش و درد و پیشنهاد است. خداوند همه ما را هدایت کند.
جناب آقای دکتر سام ارام شما با داشتن افتخار سه بار دیدن رئیس محترم بهزیستی چگونه به این نتیجه رسیدید که ایشان شایستگی مدیریت سازمان معونه را دارند. در سخنان آقای جبارزاده بنده بعنوان یک خواننده ساده هیچ توهین و بی ادبی ندیدم. شما که استاد دانشگاه هستید و اتفاقاً استاد مددکاری اجتماعی هستید چگونه در برابر کم کاریهای این سازمان و عدم پاسخگویی آن در برابر مطالبات مربوطه که صدمات غیر قابل جبرانی را به کشور در حوزه اجتماعی وارد می آورد سکوت میکنید ولی کارشناس محترم (آقای جبارزاده) را لایق توهینهای خود دیده و حتی مدرک تحصیلی ایشان را بدون حتی کمترین شناختی از ایشان زیر سوال میبریدو تاسف که تحلیل صحیح وضعیت موجود در ارتباط با مطالبات آقای جبارزاده از سوی استاد محترم دکتر سام آرام منصفانه صورت نگرفته است…
اقای جبار زاده حالا شما را به یاد اوردم جوابتان هم خوب بود شاید ان جور استاد در نقد نامه شما بهتر از مهر پدر باشد .ما در همه عمر نیاز به تذکر داریم ، هنوز هم معیار من ادبیات ان نامه است !
شما مجددا نوشته تان را بخوانید انگاه متوجه میشوید
روی سخن من با مدد کار اجتماعی است ایا اینکه چه کسی رئیس بهزیستی را معرفی کرده است معیار ارزیابی است؟ من ۴٣سال است که معلم مددکاری هسم. افتخار داشته ام که در بسیاری از کشور ها در مددکاری اجتماعی مطالعه کنم و در کشورم حوزه های مرتبط را رصد کنم ولی دخالت نکنم مگر خودشان بخواهند که به حمداله نظام اسلامی ما تابع علم است و صلاح ما هم علم است دستیاران ما هم دانشجویانمان هستند. یک استاد مددکاری میداند در بهزیستی چه میگذرد ولی خودش دخالت نمیکند چون جایگاه استاد بالاتر از این هاست. دولت ها میایند و میر وند ولی استاد جائ خودش است شکی نیست ما باید مراقب مددکاران اجتماعی و ساختار نظام مددکاری اجتماعی باشیم ولی با روش علمی و دور از سیاسی بازی . انکه مینویسد با سه بار دیدن چگونه رئیس بهزیستی را ارزیابی کرده اید جوابیشان اینست که سه بار هم زیاد است اگر شناخت بدانی یک بار هم کافی است .
مدد کار اجتماعی باید از ظلم ، پیشگیری کند قصد من هم رد ظلم به یک مدیر خدمت گزار است که در این فضائ بی در و پیکر سایبری اتفاق میافتد. وگر نه هیچکس کامل نیست ولی مددکار اجتماعی همیشه از مثبت ها شروع میکند از کلان به خرد میرود نه از یک مشکل کوچک خودش همه نظام کلان را زیر سؤال ببرد .
اگر مدد کار نبودید جوابی نمی دادم ولی کار ما اموزش است و تذکر ، البته اول تذکر به خودم بعد به دانشجوی سابق ، هیچکس بی نیاز از تذکر نیست
اینشااله مشکل شما همان زمان حل شده و فرصت خدمت به این مردم خوب را داشته باشید
من همه مددکاران اجتماعی را دوست دارم و برایشان دعا میکنم برای شما هم دعای ویژه دارم
خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند دکتر سام ارام
سمعا و طاعتا . هیچ جوری از استاد ندیدم. همه لطف بود. همیشه دانشجوی شما – جبارزاده
به خوانندگان نظر استاد محترم دکتر سام ارام
بیماری سرطان می تواند سبب سرفه شود و یک سرماخوردگی ساده نیز. مشکلات آقای جبارزاده علائمی از اختلال در عملکرد یکی از ارگانهای حیاتی حوزه فرهنگ است نه یک مشکی جزئی در یک گوشه کشور. بله سازمان بهزیستی ارگان و نهادی است که انتظار از آن بیش از اینست. بنده بعنوان انسان ذیشعور وقتی خروجی سازمان بهزیستی و ارگانهای مشابه را می بینم معتقدم وضعیت آنقدر اسفناک است که اصلاً نیازی به متخصص بودن در زمینه خاصی برای درک بحران حاضر نیست. هیچگاه و بهیچ وجه بدون بررسی دقیق عملکرد، فقط با یک ملاقات ساده نمی توان پی به شایستگی یا عدم شایستگی برد. همین با یک بار دیدنهاست که حوزه های مختلف مدیریتی کشور را عملاً فلج کرده اند. امید وارم متخصصین امر هم به سابقه خود، هم به دانش خود، هم به منطق خود و هم به وجدان بهایی بیش از این بدهند. عرض کردم مخاطبم خوانندگان نظر دکتر سام ارام هستند چراکه دکتر افتخار خواندن نظر غیر مددکاران اجتماعی را نصیب آنها (غیر مددکاران) نمیکنند…
اقای جبارزاده
از توجه شما متشکرم .
من اقای موسوی چلک را یک مدد کار اجتماعی واقعی میدانم شاید یکی از پنج شنبه هایی که هیات مدیره انجمن، جلسه ملاقات عام با مددکاران اجتماعی دارند روش انتقاد حرفه ای را به بحث بگذارند و خسارات بیشتر به حرفه را پیشگیری کنند . خدا یار و یاور مددکاری اجتماعی باشد . واسلام. سام ارام
با سلام و ادب
آقای دکتر سام آرام .در حوزه مدیریتی مورد انتقاد بنده ، مطالب و دردهای ناگفته ای هست که اگر بیان کنم طوفانی بپا می شود !آنچه مانع این کار شده است صرفا انتقاد علمی بوده نه هیجانی . چرا که معتقدم حرکتها باید با آرامش صورت بگیرد نه کوبشی. اما این هم برای بنده به این معنا نیست که بعنوان یک مددکار اجتماعی صم بکم گوشه ای بنشینم و شاهد فرزند ناتنی شدن مددکاران و مددکاری از سوی سازمانی باشم که اگر مددکار را از آن بردارند چیزی از آن باقی نمی ماند. آقای موسوی چلک را قبول دارم و ایشان کم و بیش در جریان چرایی انتقادات مددکارانی چون بنده هستند .
ارادتمند جبارزاده – مددکار اجتماعی
با سلام خدمت همه عزیزانی که نظر دادند. سر تعظیم بر جایگاه رفیع استاد بزرگوارم جنای آقای دکتر سام آرام قرود می آورم . گفته اند العاقل فی الاشاره . استاد بزرگوار مقصد کلام را در واژگانی چند فرمودند . کاش به گوش جان می شنیدید . جناب آقای جبارزاده توصیه ای از این بنده حقیر . مباد که کلام صادقی با روش غیر هوشمندانه ای بیان شود که در دام بیهودگی خواهد افتاد. به نظر می رسد روش و بیان شما در آنچه انتقاد و مطالبات می خوانید بیان و روش درستی نبوده است . پیشنهاد می کنم قدری بیشتر تامل و تدبر کنید.
وبلاگ های زنجیره ای نقد بهزیستی و بهزیستی نیوز ، خوب توانسته تاریخچه ای مستند و کارشناسانه از ضعف عملکرد و افتضاح مدیریتی دکتر……… را جمع آوری کند لطفا ملاحظه بفرمایید و تایید می کنید که در دوره ……..، معلولین و افراد محروم جامعه دچار هولوکاست و نسل کشی ناشی از سو تدبیر یک پزشک عمومی و تیم همکار او شده اند.
نسل کشی که چند سال دیگر صدایش در می آید .
پزشک عمومی که تا چند سال قبل مشغول توزیع متادون در مطب خود بود و تیمی که بخشی از آنها به لطف دانشگاه علمی کاربردی توانستند مدرک کارشناسی بگیرند، فاجعه تاریخ بهزیستی را رقم زده اند.
لطفا به وبلاگ ها سری بزنید و حقایق و چهره واقعی بهزیستی را انجا ببینید