کد خبر: 8977 | تاریخ انتشار: ۱۰:۲۴:۵۵ - دوشنبه ۸ ارد ۱۳۹۳ | ۵ نظر | |

به بهانه تعطیلی کلینیک مددکاری اجتماعی رها

وب سایت تخصصی مددکاران اجتماعی- واقعیت این است حرفه مددکاری اجتماعی در ایران وجود دارد اما اعتقادی به آن نیست.چراکه اگر اعتقادی بود بخش عمده ای از سیاستهای اجتماعی و تصمیمات قانونگذاران در جهت تحقق اهداف مددکاری اجتماعی و گسترش آن حرفه به صورت تخصصی و به منظور توانمند سازی و پیشگیری از آسیب های اجتماعی روزافزون اتفاق می افتاد.اگر چه در سطح دنیا نیز دیدگاههای مختلفی در زمینه مددکاری اجتماعی وجود دارد اما هیچ کدام از آنها نافی فعالیتهای تخصصی این حرفه نبوده و اعنقاد و اعتماد به کار تخصصی مددکاران اجتماعی و نقش سازنده آنان در جهت دستیابی به رفاه و سلامت اجتماعی و پیشگیری از آسیبها همواره بوده است.امروزه همگان بر این باورند سازمان بهزیستی کشور نقش مادر در حمایت نهادها و تشکلهای یاورانه از جمله کلینیک های مددکاری اجتماعی داشته و هدایت و حمایت کلینیک ها را در سرلوحه فعالیتهای خود دارد.index

این در حالیست که در عمل چنین نیست و سازمان بهزیستی به گونه ای به کلینیک های مددکاری در بعد نظارتی جفا و در بعد حمایتی رها کرده است. اگر این طور نبود کلینیک رها امروز رها نمی شد.اگر چه توقعات از کلینیک های مددکاری اجتماعی بالا بوده و سازمان بهزیستی بر این باور است این موسسه ها باید خود یک سازمان بهزیستی کوچک باشند .اما این دلیل نمی شود که کلینیک ها بتوانند با این همه بوروکراسی حاکم بر سازمانها گلیم خود را از آب بیرون بکشند.مگر سازمان بهزیستی با آن همه بودجه و پرسنل و برنامه عریض و طویل توانسته در جامعه خوب عمل کند تا کلینیک ها هم بتوانند با بهره گیری از الگوی موفق آن خوب عمل کنند.

امروزه چراغ قرمز و اعلان خطر حرفه مددکاری اجتماعی در جامعه روشن شده است و علی رغم خبرهای خوب در حوزه فعالیتهای فردی حرفه مددکاری اجتماعی در جامعه رها شده است.انجمن علمی مددکاری اجتماعی و انجمن مددکاران اجتماعی ایران هم عمده مددکاران را فراموش کرده اند.اگر چه فعالیتهای آنان در خور تقدیر است اما قانع کننده نبوده و پاسخگوی مطالبات جامعه مددکاری اجتماعی نمی باشد.امروز دردمندی جامعه مددکاری بیش از پیش شده و دامنه غربت آنان بیشتر و خدماتشان گمنام مانده است.

امروز موج فعالیتهای مددکاری اجتماعی در حوزه گروهی،جامعه ای و پژوهشی جلوتر از سونامی آسیب های اجتماعی نبوده و در مواردی خودمددکاران نیز قربانی آن شده اند.این یعنی پسرفت و عقب ماندگی یک حرفه انسان ساز و توان ده.با این اوصاف حال باید این ندا را سر داد:

آیا در جامعه کسی است مددکاران اجتماعی را یاری کند و اندیشه های انسان دوستانه آنان را در جهت ارتقای سلامت،امنیت ،رفاه و سرمایه اجتماعی حمایت نماید؟

در نهایت باید گفت کسی به داد ما نخواهد رسید جز خود ما ! یعنی مددکاران! مددکاران را مددکاری کنید! و این را به خودم می گویم به قول کنفوسیوس به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستیم شمعی روشن کنیم در این صورت از نور و گرمای شمع یکایک ما،فضای عمومی جامعه نیز گرم و روشن خواهد شد.انشاالله

منبع-وبلاگ آوای مددکار-آقای هوشمند

RelatedPost

استفاده از این مطلب با ذکر منبع بلامانع است
کلمات کلیدی این خبر: ,


۵ دیدگاه مطلب براي " به بهانه تعطیلی کلینیک مددکاری اجتماعی رها " ارسال شده است.

  1. جواد طلسچی یکتا گفت:

    با سلام و احترام؛ نکته جالبی که متأسفانه در مبحث تعطیلی کلینیک رها مغفول مانده است و دوستان در مدت اخیر به آن اشاره ای نداشتند، این است که کلینیک مددکاری اجتماعی رها تنها مرکز مددکاری اجتماعی نبوده است که تعطیل شد!!! ما در سالهای اخیر شاهد ریزش تعداد بیشتری از کلینیک های مددکاری اجتماعی در سطح کشور بودیم… که بدلایل متعددی همچون نداشتن هر مدل تریبون و یا محبوبیت! و یا جایگاه خاصی در جامعه مددکاران اجتماعی، هیچگاه بدانها نپرداختیم و شاید هم برای کسی اهمیتی نداشت! مراکزی که در سکوتی مطلق و با توانمندیها و تجاربی فراوان برای همیشه تعطیل شدند. قابل به ذکر است در مقابل، مراکزی هم داشتیم و داریم که علیرغم پرداخت حدود ۴۰ میلیون تومان خسارت!!! به جهت عدم موفقیت غیر عمدی گروههای همیارشان تن به تعطیلی ندادند و سنگرهای واقعی و مجازیشان را در این خاکریز پرتلاطم اجتماعی ایران به بدلایلی همچون عدم بهره وری لازم و یا اختلاف نظرات احتمالی با مسوولین وقت برنچیدند… و با هر مشقتی که بود حفظ کردند و حتی گسترش هم دادند!

  2. mohamadi گفت:

    من با نظر این آقا زیاد موافق نیستم. به نظرم ایشان جزو آن دسته از مددکارانی هستند که معتقدند مددکاران رسالتی پیامبرگونه دارند و حتی اگر شده آتش به مالشان بزنند تا بگویند ما به وظیفه حرفه ای خود تا حد فنا هم عمل می کنیم.شمع و پروانه دیگر مثالی قدیمی است. دیگر معلم ها هم حرفه ای شده اند. بهتر است واقع بین باشیم. ما مددکاران اجتماعی باید یاد بگیریم که فکر نان باشیم چون خربزه آب است. اصولا مددکاران اجتماعی باید به سازمان های حمایتی یاد بدهند که حاضر نیستند بدون سود مالی کار کنند. آخه کجای دنیا مثل ایران از مددکار انتظار دارن که همه چیزشو، پولشو، جونشو، جوانیشو و… را در راه جامعه نثار کند و در پایان بگن میخواستی مددکار نشی. این دقیقا غیر حرفه ای بودن ما مددکاران ایرانی را نشان می دهد. چرا که یک مددکار اجتماعی باید پول حرفه ای بگیرد آن هم با سربلندی نه اکراه و خجالت.همه حرفه ها پیشرفت کردن و معتقدن شرایط برای کارشون باید فراهم باشه و طرف یا سازمان مقابلشون هم با آنها حرفه ای برخورد کند، اما مددکاران اجتماعی هنوز دنبال اینن که اگر زدن تو سرشون بگن اشکال نداره من مددکارم اگه می خوای محکم تر بزن!!! خلاصه اگر نجنبیم ۲۰ سال دیگه به خودمون میایم و میبینیم همچنان مددکاری اجتماعی در برزخ چگونگی اثبات کردن خودش و دیده شدن داره دست و پا میزنه. پس بهتره از ادبیات ایثار گرانه که دیگه قدیمی شده فاصله بگیریم و سعی کنیم با واقعیات جامعه و حرفه مددکاری اجتماعی، حرفه ای تر و منطقی تر برخورد کنیم.

  3. mohamadi گفت:

    منظورم آقای طلسیچی یکتا بود. سپاس

  4. در این اتفاق سیاه و درد آور آنچه که کمی مایه تسلی و خرسندیمان می گردد ، اینست که می بینیم برای تعطیلی کلینیک رها جامعه مددکاری در حال انسجامی حرفه ای است تا از اعمال قدرتهای غرض ورزانه مدیران ممانعت کنند کلام آقای هوشمند درست است چراغ قرمز را برای مددکاران روشن کرده اند و این خود ماییم که می باید از حقوق صنفی خود دفاع کنیم. آنا ن عادت کرده اند تا ما را در حد نامه رسان و امربر خود ببینند!! اجازه ندهیم چنین شود. اگر دفاع از حقوق خود کنیم مارا خواهند کوبید و تهمت خواهند زد بهایی ندهیم. آقای طلسچی یکتای عزیز هم درست می گوید رها نمادی از ظلم کلینیکهای بیشماری است که بهزیستی باعث تعطیلیشان شده و فریادشان بجایی نرسیده است.نگذاریم رها در بستر زمان رها گردد. مسببین پاسخگو باشند در غیر اینصورت آقای یزدانی و همکاران ماوقع را شفاف بیان کنند. جبارزاده – مددکار اجتماعی

  5. بسیار شاد شدم وقتی شنیدم که بالاخره تلاشها ، حمایتها ،و پیگیریها نتیجه داد و آقای یزدانی و همکارانشان توانستند حقوق نادیده گرفته خود را باز پس بگیرند. و خوشحال تر از اینکه بهزیستی پاسخگو بود و به خرد جمعی و خواسته شان احترام گذاشت. هرچند بهایی که کلینیک رها برای گرفتن حقشان داد بهای روحی و روانی سنگینی بود. به امید آنکه مدیران ما از فرهنگ طلبکاری به فرهنگ بدهکاری حرکت کنند. جبارزاده – مددکار اجتماعی

ارسال نظر


آخرین موضوعات